بریدههایی از کتاب سه دقیقه در قیامت
۴٫۵
(۴۶۸۵)
گفتم: چکار میتوانم بکنم که من هم توفیق شهادت داشته باشم.
او هم اشاره کرد و گفت: در زمان غیبت امام عصر (عج) زعامت و رهبری شیعه با ولی فقیه است. پرچم اسلام به دست اوست.
MOHA
آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است، در درجه اول، زندگی دنیایی شما را آباد میکند و بعد آخرت را میسازد.
الهه
در همین حین متوجه شدم که یک خانم باشخصیت و نورانی پشت سر من، البته کمی با فاصله ایستادهاند! از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتند متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا (س) هستند.
وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده میشد، خانم روی خودش را بر میگرداند. اما وقتی به عمل خوبی میرسیدیم، با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
SaraSoori
روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی، در مورد مسائل نظامی اظهار نظری کرده بود که برای غربیها خوراک خوبی ایجاد شد. خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند.
جواد محمدی مطلب همان مسئول را به من نشان داد و گفت: میبینی، پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچهها را پایمال میکند، از دنیا میرود و میگویند شهید شد!
خیلی آرام گفتم: آقا جواد، من مرگ این آقا را دیدم. او در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمیتوانند برایش انجام دهند! حتی مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته.
سجاد
جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقهای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت!
zahramin
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! باعصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا اینها محو شد. مگه من این کارهای خوب رو نکردم؟
گفت: بله درسته، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
در مورد امام عصر (عج) و زمان ظهور پرسیدم.
ایشان گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود. اما بیشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان (عج) را نمیخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند. بعد مثالی زد و گفت: مدتی پیش، مسابقه فوتبال بود. بسیاری از مردم، در مکانهای مقدس، امام زمان (عج) را برای نتیجه این بازی قسم میدادند!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
ما یک فرصت کوتاه داریم تا برای رضای خدا به بندگانش خدمت کنیم.
کاپتا
در آخر گفت: چه چیزی بیش از همه در آنطرف به درد ما میخورد؟
گفتم بعد از اهمیت به نماز، با نیت الهی و خالصانه، هر چه میتوانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید.
کاپتا
هرچه به سنین بالاتر میرسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئتها در نامه عملم میدیدم!
smoothybook
خداوند از این طریق به بقیه انسانها یادآور میشود که اینقدر در دنیای مادی غرق نشوند. و خودشان را برای بازگشت و معاد آماده سازند.
کاربر جدید
از طرفی، بسیاری از خیرات انسان، توسط فرزند برای او ارسال میشود. شاید هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان نباشد.
برای همین است که امام رضا (ع) میفرماید: وقتی خداوند خیر بندهاش را بخواهد، وی را نمیمیراند تا فرزندش را ببیند.
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
بعد از آن، هیچوقت دیگر سراغ قلیان و سیگار نرفتم. اما در آن وانفسا، این صحنه را به من نشان دادند و گفتند: تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یکبار را کشیدی؟ تو حق النفس را رعایت نکردی و باید جواب بدهی. همین باعث گرفتاریام شد!
در آنجا برخی افراد را دیدم که انسانهای مذهبی و خوبی بودند. بسیاری از احکام دین را رعایت کرده بودند، اما به حق النفس اهمیت نداده بودند.
الهام حمیدی
هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آنها جدی جدی نوشته بودند!
...
بعد سؤالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و او جواب داد. مثلاً در مورد امام عصر (عج) و زمان ظهور پرسیدم.
ایشان گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود. اما بیشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان (عج) را نمیخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند. بعد مثالی زد و گفت: مدتی پیش، مسابقه فوتبال بود. بسیاری از مردم، در مکانهای مقدس، امام زمان (عج) را برای نتیجه این بازی قسم میدادند!
Hossein
برای یک شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم: در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.
.
یکی دو نفر از بستگان ما میخواستند به دیدنم بیایند. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در راه بودند. من این را به خوبی متوجه شدم! یکباره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت کردم. بدنم لرزید. به یکی از همراهانم گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده. تحمل هیچکس را ندارم. احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است. باطن اعمال و رفتار و...
به غذایی که برایم میآوردند نگاه نمیکردم. میترسیدم باطن غذا را ببینم.
.
شخصی پس از چاپ اول این کتاب تماس گرفت و گفت: من در شهر کوچکمان، در یک فروشگاه خدمات نرم افزاری کار میکردم.
با اینکه به نماز و مسائل دینی توجه داشتم اما این اواخر، بیشتر کارم فروش فیلمهای مستهجن شده بود! تا اینکه ماجرایی نزدیک به مرگ برایم پیش آمد، من مشاهده کردم که تمام افرادی که به آنها فیلم فروختم، به چه مشکلات اخلاقی و ... دچار شدند.
من دیدم که هر یک نفر که از من فیلم میخرید، بار سنگینی را بر دوش من مینهاد! باری به سنگینی یک بلوک سیمانی! کمرم طاقت نداشت. داشتم از بار سنگینی که بر دوشم بود، از پا در میآمدم که یکباره اجازه بازگشت دادند. من از روز بعد، به دنبال افرادی راه افتادم که به آنها فیلم فروخته بودم. به هر سختی بود آنها را راضی میکردم که دیگر سراغ این مسائل نروند...
حاج خانوم
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! باعصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا اینها محو شد. مگه من این کارهای خوب رو نکردم؟
گفت: بله درسته، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
باعصبانیت گفتم: چرا؟ چرا همه اعمال من؟
او هم غیر مستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد.
Amirreza
حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد.
masum75
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان