بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب میخائیل و مارگریتا | طاقچه
تصویر جلد کتاب میخائیل و مارگریتا

بریده‌هایی از کتاب میخائیل و مارگریتا

امتیاز:
۲.۸از ۶ رأی
۲٫۸
(۶)
رهبران جهان قدیم ممکن بود نویسندگان‌شان را جلوی جوخۀ‌ی آتش قرار دهند اما آنها-قهرمانان عصر جدید، برعکس اجازۀ‌ی دگراندیشی داده و حتی از بحث استقبال می‌کنند، زیرا آنها برای قبولاندن خود به مردم نیازی به زور و گلوله نداشتند. به‌درستی اگر راه آنها بهترین راه بود چنین چیزهایی اصلاً ضروری نبود.
mahdieh
باید قبول کنی که ما با بقیۀ‌ی مخلوقات فرق داریم. می‌تونی یه مخلوق رو اسم ببری که مثله ما جلوی هم وایستن؟ مایل باشن که بکُشن-یا کُشته بشن-برای چیزی که نه غذاست، نه مِلک و نه حتی سلطۀ‌ی موقت؟ برای ایده‌های بی‌ثباتی مثله اصول یا عدالت یا عشق؟ این چیزیه که ما رو به طرز رقّت‌باری انسان می‌کنه؟ جرئت داریم این رو روح انسانی بدونیم؟ و اصلاً چرا می‌خوایم که روح انسانی داشته باشیم؟ چرا همه می‌خوان که ما این‌طور باشیم؟ یوری، فکر کن! فکر کن که اگه روح انسانی داشتیم، چقدر آدمای نرم و انعطاف‌پذیری می‌شدیم.
MoonRiver
خِرَد آرام همیشه جاذبۀ‌ی بیشتری دارد.
ننه قمر
او در ابراز نفرت به رهبر دوست‌داشتنی آنها شاعرانه رفتار می‌کرد؛ حالا آن‌ها هم در نشان دادن خشم و غضب خود شاعرانه رفتار می‌کردند.
ننه قمر
گفت: «به‌نظر می‌رسه همیشه شاعرها دچار دردسر می‌شن. غیر از اینکه چقدر از دست دنیا دلخور و ناراحتن، درمورد چه چیز دیگه‌ای می‌تونن بنویسن؟»
ننه قمر
بهتر است آدم مقصر باشد تا ناتوان و درمانده.
ننه قمر
ـ شوخی سلاح منه.
ننه قمر
قدرت این را نداشت که جهان را وادارد به میل او بچرخد؛
ننه قمر
ناچیز شمردن خود کار اشتباهی بود، اما هیچ تمایلی به پارتی‌بازی و تفقد نداشت. ترجیح می‌داد به‌طریقی نامریی باشد، البته نه کارش، بلکه خودش، این‌طور خوب بود شاید اصلاً بهترین کار بود.
ننه قمر
باید قبول کنی که ما با بقیۀ‌ی مخلوقات فرق داریم. می‌تونی یه مخلوق رو اسم ببری که مثله ما جلوی هم وایستن؟ مایل باشن که بکُشن-یا کُشته بشن-برای چیزی که نه غذاست، نه مِلک و نه حتی سلطۀ‌ی موقت؟ برای ایده‌های بی‌ثباتی مثله اصول یا عدالت یا عشق؟ این چیزیه که ما رو به طرز رقّت‌باری انسان می‌کنه؟ جرئت داریم این رو روح انسانی بدونیم؟ و اصلاً چرا می‌خوایم که روح انسانی داشته باشیم؟ چرا همه می‌خوان که ما این‌طور باشیم؟ یوری، فکر کن! فکر کن که اگه روح انسانی داشتیم، چقدر آدمای نرم و انعطاف‌پذیری می‌شدیم.
عاطفه
باوجوداین، هر فرهنگ انسانی که تا حالا دوام آورده، حتی اولین و ابتدایی‌ترین قبیلۀ‌ی ما، به کسی یا چیزی بالاتر از خودشون توسل می‌جستن. چرا ما دنبال یه خالق می‌گردیم؟ روح ماست که دنبال یه خودِ بزرگ‌تر می‌گرده.
عاطفه
مرشد و مارگریتا یکی از معروف‌ترین داستان‌ها در روسیه-حتی امروز- است. این داستان طی دهۀ‌ی ۱۹۳۰ توسط نویسنده و پزشک، میخائیل بولگاکف نوشته شد، هرچند پلیس حکومت استالین سال‌ها از انتشار آن جلوگیری کرد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
یکی از چیزهایی که طی تحقیقم فهمیدم، این بود که شاعران دهۀ‌ی ۱۹۲۰، ۳۰ و ۴۰ غالباً دور هم جمع می‌شدند و شعرهایشان را برای هم می‌خواندند و پس از خواندن، آنها را در ظرفی نقره‌ای می‌سوزاندند و حالا هیچ‌کدام از آنها وجود ندارد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
با خود فکر کرد، چرا نویسنده‌ها. چرا فکر می‌کند فقط آن‌ها انسان‌های واقعی هستند؟
سارا خانم

حجم

۳۶۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۶۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۷۸,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد