بریدههایی از کتاب تاریخ فلسفه از آغاز تا امروز
۳٫۲
(۲۶)
بنا بر آموزهٔ ماتریالیسم تاریخی، شیوهٔ تولیدِ کالاهای مادی است که نهادها و حیات سیاسی، اجتماعی، عقلی و مذهبیِ یک جامعهٔ معین را در هر دوره از تاریخ تعیین میکند. «آگاهی انسانها نیست که هستیِ آنها را تعیین میکند، بلکه برعکس هستیِ اجتماعی آنهاست که آگاهی آنها را تعیین میکند.» آنهایی که مالک ابزارهای تولید هستند کل حیطهٔ فرهنگ مردم را، که شامل اندیشههای اخلاقی و مذهبی و نگرشهای اجتماعی و عقلی آنهاست، تحت کنترل خود درمیآورند.
esrafil aslani
اندیشمندان مسلمان که فلسفهٔ ارسطویی را به دنیای مسیحی معرفی کردند، به دربار امپراتور فردریک (دوم) راه یافتند، امپراتوری که ترجمههایی از بزرگترین آثار مشایی را به دانشگاههای بولونیا، آکسفورد و پاریس اهدا کرد.
hamed.mirzaei3
لایبنیتس واژهٔ موناد (به یونانی یعنی واحد یا یگانه) را برای اشاره به فعالیت یا نیرویی به کار میبرد که ذات جوهر را تشکیل میداد. هر موناد به عنوان یک هستی قائمبهذات و نامشابه با همهٔ مونادهای دیگر بهتنهایی در جهان وجود دارد. بنابراین، به این معنا لایبنیتس یک فیلسوف فردگراست. او عقیده داشت که مونادها، به عنوان عناصر واقعی و نهایی جهان، در تعداد نامتناهی هستند، نظریهای که از او یک کثرتانگار مابعدالطبیعی ساخته است. این مونادهای مستقل همواره فعال هستند، اما آنها برخوردی با یکدیگر ندارند یا تأثیری بر هم نمیگذارند. آنها فردانی، آگاه، فعال و زنده هستند و از نظر کیفیت از نازلترین نوع (ماده) تا انواع عالیتر (نفوس یا ارواح) و عالیترین نوع (خدا که عهدهدار همهٔ هستیهاست) گسترش یافتهاند. هر مونادی دارای حیات فکری یا فعالیت درونی است، زیرا طبیعتِ آن جسمانی نیست، بلکه نفسانی یا روحانی است
محمد طاهر پسران افشاریان
لایبنیتس هر موناد را آیینهٔ زنده و ابدی همهٔ مونادهای دیگر تصویر کرد، زیرا هر موناد کل جهان را بازمینمایاند؛ بنابراین علم به یک موناد علم به کل جهان است. از آنجا که مونادها خودبسنده هستند (پنجرهای ندارند)، نمیتوانند نیروی درونی خود را از دست بدهند یا نیرویی خارج از خود کسب کنند. در نتیجه، علت (که به عنوان نیرو فهمیده میشود) واقعاً وجود ندارد، و بدن هیچ تأثیر علّیای بر نفس ندارد؛ همینطور نفس بههیچوجه نمیتواند بر بدن تأثیر یا عمل کند
محمد طاهر پسران افشاریان
با چند استثنا، همهٔ فیلسوفان پیش از سوفیستها (همان کسانی که تعالیمشان در طول عصر روشنگری یونان در قرن پنجم پیش از میلاد مؤثر افتاد) در وهلهٔ نخست به جهانشناسی یعنی مطالعهٔ نظاممند کیهان به مثابهٔ یک کل علاقهمند بودند و توجه کمتری به مسائل مربوط به بشر به عنوان جزئی از جهان داشتند. سوفیستها جریان فلسفه را به مسئلهٔ خود انسان بازگرداندند و فلسفهٔ مدنیت و علم اخلاق را بنیان نهادند. از میان پیشینیان آنان، تنها کسنوفانس، هراکلیتوس و فیثاغورس به موضوعات مربوط به اخلاق، سیاست یا فلسفهٔ دین توجه جدی نشان دادند؛ اکنون، با ظهور سوفیستها، امور مربوط به انسان به موضوعات بنیادین فلسفی تبدیل شدند. این تأکید جدید در تعالیم سقراط آشکار شد، کسی که به مسئلهٔ انسان به عنوان مهمترین موضوع در عالم مینگریست
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۶۸۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۶۸۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۶۵,۵۰۰
۳۲,۷۵۰۵۰%
تومان