بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گتسبی بزرگ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گتسبی بزرگ

بریده‌هایی از کتاب گتسبی بزرگ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۱۹ رأی
۲٫۶
(۱۹)
«هرگاه احساس کردی می‌خواهی کسی را سرزنش کنی، فقط به خاطر داشته باش، همه مردم این کره خاکی از همان امکاناتی بهره‌مند نبوده‌اند که تو در زندگی برخوردار شده‌ای.»
mohammadrs
و بدین‌گونه ما پارو می‌زنیم و می‌رانیم قایق‌ها را برخلاف جریان و بی‌وقفه به گذشته برده می‌شویم.
sahar haqani
گتسبی به نور سبز، آینده‌یی شاد که سال به سال پیش‌روی او عقب می‌نشست، باور داشت؛ گرچه این باور زان پس از ما می‌گریخت و طفره می‌رفت، اما اهمیتی نداشت ــ فردا ما پرشتاب‌تر می‌دویم و دست‌های‌مان را بیش‌تر و بلندتر دراز می‌کنیم... و یک روز صبح آفتابی... و بدین‌گونه ما پارو می‌زنیم و می‌رانیم قایق‌ها را برخلاف جریان و بی‌وقفه به گذشته برده می‌شویم. پایان
sajan
رؤیایش را آن‌چنان دست یافتنی می‌دانست که دشوار می‌توانست باور کند نمی‌تواند به آن دست یابد. او نمی‌دانست آن رؤیا در پشت سر اوست، جایی در گذشته از ابهام وسیع آن‌سوی شهر؛ جایی که مزارع تیره و تار جمهوری در زیر آسمان شب غلت می‌زند.
Elii
«هرگاه احساس کردی می‌خواهی کسی را سرزنش کنی، فقط به خاطر داشته باش، همه مردم این کره خاکی از همان امکاناتی بهره‌مند نبوده‌اند که تو در زندگی برخوردار شده‌ای.»
کاربر ۴۰۸۳۰۱۰

حجم

۱۷۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۱۷۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد