بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب

بریده‌هایی از کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۵ رأی
۴٫۴
(۱۵)
سلین دست‌هایش را به هوا می‌برد و آنها را از هم خیلی باز می‌کند. : این تجربهٔ ذهن و ادراک افراده و... دست‌هایش را به هم نزدیک می‌کند و دایرهٔ کوچکی تشکیل می‌دهد. : و از طریق زبان این‌قدرش رو می‌شه نشون داد. ما برای خیلی از احساساتی که داریم کلمهٔ جایگزین نداریم. دست‌هایش را از هم جدا می‌کند و دایرهٔ بزرگی روی هوا ترسیم می‌کند. : تو بیشتر وقتا نمی‌تونیم احساسمون رو به کسی نشون بدیم
Yasaman Mozhdehbakhsh
سلین: بله. ولی نمی‌دونم سر چی بحث می‌کردن. آلمانیم زیاد خوب نیست. (درنگ) شنیدید که می‌گن هرچی زن و شوهرها پیرتر می‌شن قدرت شنیدن صدای همدیگه بینشون کمتر می‌شه؟ جسی: جدی؟ سلین: به احتمال زیاد مردا دیگه نمی‌تونن صدای‌های تُن بالا رو بشنون و زنا هم نمی‌تونن صداهای پایین رو بشنون. همین باعث می‌شه حرفای همدیگه رو نشنون. جسی: فکر کنم راهی طبیعی و خوبیه برای اینکه زن و شوهرها بتونن کنار هم پیر بشن و همدیگه رو نکشند.
Yasaman Mozhdehbakhsh

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد