همه میروند، همه چیز میگذرد، آب جاری میشود، و قلب فراموش میکند.
esrafil aslani
در زندان هر زندانی یک سیاهپوست به شمار میرود، و این ایدهای بود که میبایست هرچه زودتر به آن خو میگرفتید، البته اگر قصد داشتید، از چنگ آدمهایی مثل هدلی و گرِگ استامس جان سالم به در برید، کسانیکه با نگاهشان شما را میکشتند. وقتیکه درون هلفدونی قرار دارید، به دولت تعلق دارید، و اگر این امر را فراموش کنید، بدبخت و گرفتار شخص خودتان خواهید بود. مردانی را میشناسم که چشمها، و انگشتان دست و پای خود را از دست دادهاند، حتی مردی را میشناختم که سر آلت تناسلیاش را از دست داده بود، و کلی خودش را خوش اقبال بهحساب میآورد که فقط آن مقدار را از دست داده.
امیرعباس قادری
به خاطر داشته باش که امید، خوب چیزیست، رِد؛ شاید بهترین چیز، و چیزهای خوب هرگز نخواهند مُرد.
zargOl
ــ میگویند که در آنجا هیچ خاطرهای وجود ندارد. و به همین علت است که من میخواهم، زندگیام را در آنجا به پایان برسانم، رِد. در مکان گرمی که هیچ خاطرهای ندارد.
zargOl
گویی او آزادی را همچون پالتویی نامرئی به تن کرده
zargOl
وقتی که از اینجا خارج شوم، به جایی میروم که همیشه گرم است، همه فصل.
zargOl
سپس خندیدم و ادامه دادم:
ــ همه چیز را در این مورد میدانم، اندی. فردی که در جاده سوم تو تاتیتاتی میکند، در معرض خطر ورود به جهنم است.
اندی تا اندازهای دلگیر شد و گفت:
ــ به این موضوع معتقد نیستی؟ جهنم درست در اینجاست.
zargOl
میتوان راهی را انتخاب کرد که درصد پلیدی آن از دو جاده پیشین کمتر باشد؛ و آن راه؟ در نظر داشتن مقاصد و نیات خیرخواهانه و پاک. و به گمانام به این صورت شبها با خیال راحت سر به بالش میگذاریم، حالمان خوب است، و رؤیاهایمان نیز شیرین.
zargOl
به خاطر داشته باش که امید، خوب چیزیست، رِد؛ شاید بهترین چیز، و چیزهای خوب هرگز نخواهند مُرد. امیدوارم که این نامه تو را پیدا کند، امیدوارم که این نامه تو را سالم و تندرست پیدا کند.
دوستات
پیتر اسْتیونز
mohammd gholami