بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بالاتر از تکامل | طاقچه
تصویر جلد کتاب بالاتر از تکامل

بریده‌هایی از کتاب بالاتر از تکامل

۴٫۴
(۵)
افسوس که ما، پیش از آن که از آلودگی‌ها پاک شده باشیم بر خویش عطر پاشیده‌ایم و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفی کرده‌ایم. ما به جای آن که رنگ خدا را گرفته باشیم، به خدا رنگ زده‌ایم. چگونه می‌خواهیم دیگران را بسازیم و از اسارت‌ها رها سازیم، در حالی که هنوز خویش را نساخته‌ایم؟ ما که خود اسیریم، چگونه سخن از آزاد کردن دیگران می‌گوییم؟! نمی‌توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانی که بنده غیر اوییم.
کاربر ۳۶۳۹۲۰۷
انسان با آن عظمت، در جهانی زندگی می‌کند همراه نظام و سنّت و در جامعه‌ای زندگی می‌کند همراه ارتباط و پیوست. و نشاط این انسان، در بی‌نیاز شدن و تأمین شدن تمام کمبودها و شکوفا شدن تمام استعدادهای اوست، نه در هرز کردن استعدادها و نه در احتکار کردن آنها، که این هر دو درگیری می‌آورد و رنج می‌زاید. ممکن است در یک لحظه با خوشی‌ها همراه باشد ولی این خوشی همان خاک بازی بچه‌هایی است که از درد کزاز غافلند و رنجِ بریدن دست و پا را تجربه نکرده‌اند. انسانی که خودش را هرز کرده و خوش بوده و کیف کرده، در واقع از آنجا لذت برده که نمی‌داند چه از دست داده، فقط حساب کرده که چه به دست آورده است. ما از حجم استعدادها و از عظمت خویش غافلیم خود را جزو دارایی حساب نمی‌کنیم و این است که با لذّتی که در عوض از دست دادن خویش و عمر و هستی خود به دست آورده‌ایم، سرخوشیم و سرشاد.
حسین
قبل از درک معانی و فهم مفاهیم، الفاظ را به خورد ما داده اند و ما هم طوطی‌وار آنها را تکرار می‌کنیم و این همان ظلمی است که به کلمه‌ها کرده‌ایم و بحران ساخته‌ایم و گرفتار بحران شده‌ایم.
احسانے طبيبــ (جوجہ پزشڪ)
آنهایی که مرده‌ها را انتخاب کرده‌اند، حتی هنگامی که نفس می‌کشند، مرده‌اند. و آدم‌هایی که زنده‌ها را انتخاب کرده‌اند، حتّی با مرگشان زنده‌اند؛ که انسان، در انتخابش زنده است.
حسین
رفتند اهل دل، همه با کاروان جان ما مانده‌ایم بی دل و جان، اهدنا الصراط از شارع هوی و هوس در نمی‌رویم گاهی در این و گاه در آن، اهدنا الصراط گم گشت فیض و راه به جایی نمی‌برد ای رهنمای گمشدگان، اهدنا الصراط
☆彡彡 کویـر ミミ★
شکر یعنی به جریان انداختن داده‌های او در راهی که او (پروردگارش) می‌خواهد. این باعث زیادتی خود انسان می‌شود که «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکم» تعبیر این نیست که «لَأَزیدَنَّ نِعمَتَکُم» نعمت را زیاد می‌کنند بلکه وسیع تر از آن، خود انسان زیاد می شود، در نتیجه می‌تواند به آن چه که دارد جهت بدهد و آن چه را که دارد به مقصد برساند. هستی پای او باشد، نه بار او. قدرت، ثروت حتی سلطنت برای علی؟ ع؟ پا است، بار نیست.
احسانے طبيبــ (جوجہ پزشڪ)
تو با جریان فشار و رنج، جاری می‌شوی و از خستگی احتکار و ماندن می‌رهی؛ و با همین جریان به قدرت می‌رسی و نیرو می‌گیری؛ و با این دید است که رنج‌ها تو را نمی‌شکنند که تو سینه‌ات وسعت یافته، پس به فراغت می‌رسی.‌
احسانے طبيبــ (جوجہ پزشڪ)
آیا تجربه و علم آدمی و یا فلسفه و عقل او و یا شهود و عرفانش و یا مجموعه‌ای از اینها قدرت جوابگویی را دارد در حالی همه محدود هستند و در نهایت نورافکنی خواهند بود که محیط محدودی را روشن می‌کنند؟ پس ناگزیر از چیزی و کسی بالاتر از امکانات موجود و محدود بشر خواهیم بود و تنها کسی می‌تواند پاسخگوی چنین نیاز گسترده‌ای باشد که این انسان را آفریده و این همه سرمایه را به او بخشیده و این راه بی‌نهایت را برای او ترسیم کرده است و اینجاست که بسته مدون چنین آفریدگاری به نام دین و مذهب ضرورت و قطعیت پیدا می‌کند و بودنش حتمیت می یابد و واجب و لازم می‌شود همانگونه که برای حیات جسمانی و زنده ماندن، آب و اکسیژن برای او ضرورت می‌یابد.
حسین
در اینجا و در این سوره «و العصر» از دو عامل رشد گفتگو می‌شود؛ الف: ایمان که سه کار را در انسان به وجود می‌آورد: ۱ - عمل ۲ - سازندگی ۳ - استقامت، ب- عامل دوم، تواصی و تذکر مؤمنین است که خسارت‌های انسان را به طور کلی از بین می‌برند و انسان را حرکت می‌دهند تا اگر غفلتی آمد و ضعفی آمد با آن توبیخ‌ها و آن تواصی‌ها و آن تذکرها از خسارت‌ها کاسته بشود.
میثم
کسانی که گندم‌ها را به خاک می‌سپارند، آنهایی هستند که وسعت خسیس زمستان را فهمیده‌اند و نیازهای عظیم را شناخته‌اند و می‌خواهند گندم‌ها را زیاد کنند. اینها اگر نکارند و احتکار کنند و یا همان مقدار گندم را بخورند و اسراف نمایند، در بهارشان هیچ برداشتی نخواهند داشت و دستاهایشان خالی می‌ماند و جاثی و زمین‌گیر می‌شوند
احسانے طبيبــ (جوجہ پزشڪ)
آدمی آنگاه به دنبال نان و مسکن و آزادی می‌افتد- و حتی مبارزه می‌کند- که پیش از این‌ها؛ بودن، چگونه بودن، برای چه بودن را آموخته باشد.
reza.nedari
تراکم استعدادهای رها و ولگرد، خیال‌ها و وسوسه‌ها و در نتیجه تضعیف‌ها و ضعیف شدن‌ها و در نتیجه امراض روانی و جنون را به دنبال می‌آورند. فکرهای ممتد و بی‌حاصل و بهت‌های بزرگ، علامت نیروهایی است که رهبری نشده و راه یاب نگردیده است. این تراکم به درون‌گرایی و وسوسه و خیال‌پرستی و ترس‌های هشت سر و گنگ و بچه‌گانه منتهی می‌شود. استاد در ادامه از برخورد خودش با دوستی می‌گوید که گرفتار این تراکم استعداد شده بود که خواندنی و آموزنده است... به او گفتم: تو فکر نیرومند و هوش زیادی داری. تصدیق کرد. گفتم: وقتی از این استعداد، درست بهره نگیری این وسوسه‌ها در تو راه می‌یابد و این ترس‌ها تو را در خود می‌گیرد ... آن گاه گفتم: تو با تراکم استعدادها به وسوسه‌ها و از وسوسه‌ها به ضعف و پراکندگی می‌رسی. هر چقدر تو ضعیف بشوی، خیال تو بیشتر کار می‌کند ... تا آن‌جا که آنچه در خیال تو می‌گذرد، خیال می‌کنی واقعیت دارد و الان تو را نابود می‌کند. در این لحظه غول‌هایی که نیست تو را می‌ترساند
حسین
انسانِ خودآگاه، اولین مسأله‌اش بودن و چگونه بودن و برای چه بودن است. و این از کارهایی است که باید در اوائل بلوغ انجام گرفته باشد و آدمی باید جواب این سؤال‌ها را پیدا کرده باشد تا به زندگی و مرگش معنا بخشد.
nazanin75
انسانِ خودآگاه، اولین مسأله‌اش بودن و چگونه بودن و برای چه بودن است. و این از کارهایی است که باید در اوائل بلوغ انجام گرفته باشد و آدمی باید جواب این سؤال‌ها را پیدا کرده باشد تا به زندگی و مرگش معنا بخشد.
nazanin75
۱. گاهی هدف ایجاد رعب است، گاهی کنار زدن یک فرد است و گاهی عالی‌تر، تا سطح شکوفا کردن استعدادهای انسانی. چون او به منابع انسانی بیش از منابع زیرزمینی می‌اندیشد به شکوفایی و باروری آنها همت گماشته است. هر چقدر هدف حکومتی بالاتر بیاید، هر چقدر از امنیت و رفاه، از پاسداری و پرستاری فراتر برود، ناچار شکل مبارزه پیچیده‌تر می‌شود. ۲. همین‌طور دشمن و طرف مبارزه در شکل مبارزه اثر می‌گذارد. ۳. همان‌طور که شرایط و موقعیت‌ها در شکل آن اثر دارند.
میثم
سانی که گندم‌ها را به خاک می‌سپارند، آنهایی هستند که وسعت خسیس زمستان را فهمیده‌اند و نیازهای عظیم را شناخته‌اند و می‌خواهند گندم‌ها را زیاد کنند. اینها اگر نکارند و احتکار کنند و یا همان مقدار گندم را بخورند و اسراف نمایند، در بهارشان هیچ برداشتی نخواهند داشت و دستاهایشان خالی می‌ماند و جاثی و زمین‌گیر می‌شوند
احسانے طبيبــ (جوجہ پزشڪ)

حجم

۱۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد