بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سفر معنوی‌اش | طاقچه
تصویر جلد کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سفر معنوی‌اش

بریده‌هایی از کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سفر معنوی‌اش

۴٫۲
(۳۳)
ـ تنها بودم اما احساس تنهایی نمی‌کردم. راستش شرایطم رو پذیرفته بودم.
nasrin
برای سوکورو، ماندن سر دوراهی مرگ و زندگی از کاری مثل بلعیدن تخم‌مرغ خام به مراتب آسان‌تر بود. شاید چون روشی پیدا نکرد که شایسته‌ی حس ناب و اشتیاقش برای مواجهه با مرگ باشد، خودکشی نمی‌کرد. اگر دری دم دستش بود که مستقیماً به مرگ باز می‌شد بی‌بروبرگرد آن را می‌گشود، بدون لحظه‌ای درنگ، انگار عملی معمولی در زندگی روزمره باشد. باری، خوشبختانه یا متأسفانه چنین دری اطراف او نبود.
Renegade
سوکورو فکر کرد زندگی مثل یک دفتر نت پیچیده است. پوشیده از نوشته‌های رمزآمیز است. نت‌های شانزدهم و سی و دوم و علامت‌های عجیب دیگر. تفسیرشان غیرممکن است، حتا در صورت تفسیر و اجرای درست باز هم تضمینی نیست، دیگران راضی باشند. چرا باید زندگی چنین پیچیده باشد؟
shahrzad
فکر کرد توانایی درد کشیدن نشانه‌ی خوبی است. وقتی هیچ دردی حس نکنی، وقتی است که توی دردسر افتادی.
shahrzad
از آن‌طرف، سوکورو در فهم این‌که چرا زندگی‌اش به این‌جا رسیده هم درمانده ‌بود. گفتی، بر لبه‌ی پرتگاهی تلو‌تلو می‌خورد. درست است، خودش خوب می‌دانست یک اتفاق او را به این‌جا رسانده، اما در این مدت، چرا مرگ سایه‌ی شومش را بر سر او گسترده و نزدیک به نیمی از سال سوکورو را در کام خود فروبرده ‌بود؟ در کام خود فروبرده بود ـ عیناً گویای موقعیت اوست. سوکورو در دام مرگ افتاده بود، مثل یونس در شکم ماهی. روز از پس روز در بی‌معنایی می‌گذشت و سوکورو بلاتکلیف و سرگشته، روزگار یکنواخت و پوچی داشت. توگویی، خوابگردی باشد، یا مرده‌ای که هنوز نفهمیده جان ندارد.
Hakime Zare

حجم

۲۴۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۲۴۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۱۱۴,۰۰۰
۳۴,۲۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد