به نظر میرسد امبرتو اکو از سطحیبودن فرهنگ عامه، محصولات جنبی نشانه شناختیاش و کِردوکارهای ارتباطی آن لذت میبرد. جزییات پیشپاافتادهی زندگی روزمره سنتاً موضوع تحلیل «روشنفکران جدی» نبوده است، کسانی که بین زندگی دانشگاهی و زندگی عمومی خط تمایزی خیالی میکشند. اکو بهعنوان نظریهپرداز نشانهشناسی با شهرت بینالمللی به فعالیت در زمینه «مطالعات فرهنگی» مشغول بود هرچند نتایج این حوزه در اصطلاحات رشتهای نه فهم و نه مفهومپردازی شده است. از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ اکو بهعنوان دبیر فرهنگیِ سازمان رادیو و تلویزیون ایتالیا کار میکرد. در دههی ۱۹۵۰ وقتی زندگی دانشگاهی و ادبیاش آغاز شد، اکو بهطور منظم در روزنامهها (کوریره دلاسرا) و مجلات هفتگی (اسپرسو) و ماهنامههای هنری و روشنفکری (کوییندیچی، ایل وری) مطلب مینوشت. این موضوع گویا وقتی آشکار است که بدانیم مطالعهی فرهنگ تنها از بیستوپنج سال پیش و بیرون از حوزههای انسانشناسی، تاریخ و جامعهشناسی و دستگاههای روشی صوریشان مشروعیت و مقبولیت یافته است.
esrafil aslani
فوتبال صرفاً محملی در میان بیشمار محملهای دیگری است که امبرتو اکو را قادر میسازد تفاوتها و زیادهرویهای اعمال آدمی را که فرهنگ نام میگیرد مطالعه کند، نقادانه به موضوعات فراوان آثار عالمانه و خلاقانهاش بپردازد، ریشههای روانشناختی شیفتگی ما نسبت به ورزش و شخصیتهای مشهور باشد، سوء خوانشهای صورت گرفته از آثار مهمی چون کتب مقدس که ستونهای فرهنگ غرب به شمار میروند نشان دهد، فرضیهی وجود یک متن ارسطویی درباره بوطیقای کمدی را طرح کند و داستانی جنایی حول فرضیهاش سر هم کند، دربارهی دسایس کهن که پای نیروهای اسرارآمیز را به میان میکشند گمانهزنی کند، یا داستانی پندآموز راجع به خطرهای سفر با یک ماهی آزاد بزرگ را روایت کند.
☆Nostalgia☆