بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دید اقتصادی | صفحه ۲۵ | طاقچه
۳٫۸
(۲۶۵)
کشوری با مازاد تجاری، که بیشتر از چیزی که خرید می‌کند به خارج می‌فروشد، تقاضای جهانی برای واحد پولش ایجاد می‌کند. اگر اجناسش را می‌خواهید، باید واحد پولش را داشته باشید. در نتیجه، موقعیت‌های تجاری مستحکم ارز کشور را تقویت می‌کنند. عکس آن برای کشورهای با موقعیت تجاری ضعیف صدق می‌کند. اگر کسی اجناس شما را نخواهد، هیچ‌کس واقعاً به ارز کشورتان نیاز ندارد.
کاربر ۱۶۲۹۱۱۶
شاید این‌طور به نظر برسد که آبل از برتری‌اش برای استثمار همسایه‌های نیازمندش استفاده کرد. هر چند او بدون اینکه کار کند سود کرده است اما این‌طور نیست که چیزی را مفت به‌دست آورده باشد. سود آبل در جبران ریسکی است که پذیرفته. در ضمن توانایی سودسازی آبل جلوی پیشرفت رفقایش را نمی‌گیرد. به دلیل تمایل آبل به سود کردن از پس‌اندازش، بیکر و چارلی فرصتی به‌دست آوردند تا بدون صرفه‌جویی در مصرف، تور درست کنند. اگر آنها موفق شوند، آیندهٔ اقتصادی‌شان را بدون اجبار به تحمل گرسنگی بهتر کرده‌اند. باقی ماجرا بر وفق مراد است. در این صورت، خودشان سرمایهٔ اضافه خواهند داشت. اگر شکست بخورند و نتوانند قرضشان را پس بدهند، آبل کل ضرر را بر عهده می‌گیرد. در واقع تنها در صورتی وام‌دهنده سود می‌کند که وام‌گیرنده سود کند. البته ممکن است دیگران این منفعت دوطرفه را به این وضوح نبینند.
mehran
وقتی که تور در دسترس همه باشد، ظرفیتِ جمعیِ ماهیگیریِ جزیره از سه ماهی به شش ماهی در روز افزایش می‌یابد. اندازهٔ اقتصاد دو برابر شده و آیندهٔ درخشان‌تری در پیش خواهد بود. اما این اتفاق‌ها تنها به این دلیل نبود که رفقای ما از شیوهٔ زندگی محدودشان ناراضی بودند. گرسنگیِ آنها، که در اقتصاد به آن «تقاضا» می‌گویند، لازم بود تا رشد اقتصاد را تحریک کند اما برای رسیدن به آن کافی نبود. تقاضای بیشتر میل ذاتی همهٔ انسان‌هاست. صرف‌نظر از اینکه چقدر داشته باشیم، همیشه زیادتر می‌خواهیم. شاید اجناس بیشتری نخواهیم، اما بی‌تردید دنبال زمان، تفریح و انتخاب‌های بیشتری هستیم که سرمایهٔ بیشتری احتیاج دارند.
mehran
چه می‌شد اگر ناچار می‌شدیم سبزیجات را با دست بکاریم و برداشت کنیم و حتی کیسه نداشتیم تا محصول را در آن حمل کنیم؟ تصور کنید چه می‌شد اگر ناچار بودیم لباس‌ها و وسایل را بدون کارگاه درست کنیم... حتی بدون قیچی و سوزن؟ حداقل از نقطه نظر اقتصادی، با وجود هوشمندی‌مان، از شامپانزه‌ها و اورانگوتان‌ها حال و روز بهتری نداشتیم. ابزارها همه چیز را تغییر می‌دهند و تشکیل اقتصاد را ممکن می‌کنند. نیزه‌ها کمک می‌کنند شکار را از پا درآوریم، بیل‌ها کمک می‌کنند محصولات را بکاریم و تورها کمک می‌کنند ماهی بگیریم. این وسیله‌ها اثربخشیِ نیروی کارِ ما را دوچندان می‌کنند. هر چه بیشتر بسازیم، بیشتر می‌توانیم مصرف کنیم و زندگی موفق‌تری خواهیم داشت. ساده‌ترین تعریف اقتصاد عبارتست از تلاش برای حداکثر کردن دسترسی به منابع محدود (که تقریباً همه منابع محدود هستند) به‌طوری‌که بیشترین تقاضای ممکن انسان تأمین شود. ابزارها، سرمایه و نوآوری جواب این معادله هستند.
mehran
توماس وودز، اقتصاددان، مایل است شاگردانش را با یک تجربهٔ ذهنی ساده به پرسش بگیرد: اگر همهٔ ابزارها و ماشین‌ها ناپدید شوند، اقتصادمان چطور خواهد بود؟ اتومبیل‌ها، تراکتورها، ذوب‌آهن‌ها، بیل‌ها، چرخ‌دستی‌ها، ارّه‌ها، چکّش‌ها، نیزه‌ها و هر چیز دیگر. چطور می‌شود اگر تمامشان غیب شوند و ما ناچار شویم هر چیزی را که مصرف می‌کنیم با دست خالی شکار کنیم، جمع کنیم، پرورش دهیم و بسازیم؟ بی‌شک زندگی پر می‌شد از ملالت. تصور کنید چقدر خوردن سخت می‌شد اگر ناچار بودیم شکار را با دندان، مشت و ناخن از پا درآوریم. شکارِ بزرگ غیر ممکن بود. می‌توانستیم بر خرگوش‌ها غلبه کنیم... ولی اول باید آنها را می‌گرفتیم.
mehran

حجم

۱۷٫۵ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

حجم

۱۷٫۵ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
۵۱,۱۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۲۴
۲۵
صفحه بعد