معمولا گمان میکنند که هرچیزی را در هروقت بههرکس (اگر از هوش و درک کافی بهره داشته باشد) میتوان آموخت و اگر کسی چیزی برخلاف این قول مشهور بگوید اعتراض میکنند که اگر آموزش و آموختن ممکن نبود مدرسه دائر نمیشد و پیامبران مبعوث نمیشدند و بحث و فحص صورت نمیگرفت و... ولی من نگفتم آموزش ممکن نیست بلکه میگویم گاهی یک آموزگار با یک کلمه آتش در دل هزاران نفر میزند و چشم و گوش آنان را برای دیدن و شنیدن چیزها و سخنانی که تا آن زمان نمیدیدند و نمیشنیدند باز میکند اما در قلمرو آموزش رسمی فقط معلومات رسمی را میتوان آموخت. قواعد آموزش و پرورش هم برای بهتر آموختن آموزشهای رسمی است.
حبیب
این گمان که نوجوانان هر چه بیشتر بیاموزند و هر چه برنامه مدرسه پرتر و فشردهتر باشد بهتر است در اذهان چنان رسوخ یافته است که در آن شک روا نمیدارند.
حبیب
زبان و شعر که پا پس میکشد آدمیان از زمان و تاریخ بیرون میافتند و برای اینکه در غفلت نمانند نادانسته به تکرار مشهورات زمان یا مطالب گذشته میپردازند که اگر دیروز معنایی داشت اکنون که از دیروز گسیخته است و با فردایی هم نسبت ندارد از معنای اصلی تهی شده است.
حبیب
این گمان که با آموختن مطالب یک کتاب و افزودن یک درس به برنامه مدرسه، میتوان رفتار مردمان را تغییر داد اولا بیاساس و بینتیجه است و ثانیآ زمینه دخالت سلیقههای شخصی در تعلیم و تربیت را فراهم میسازد.
حبیب
وقتی سخنها و نظرها از جای خود بیرون میآیند و بیمناسبت و نا به جا در کنار هم قرار میگیرند هر چند که در ظاهر مهم جلوه کنند در حقیقت روح ندارند و منشأ هیچ اثر اساسی نمیشوند.
حبیب