بریدههایی از کتاب فلسفه، ایدئولوژی و دروغ
۴٫۰
(۷)
وقتی تفکر نباشد کسی در رسم موجود چون و چرا نمیکند و همه به مشهورات عصر تسلیم میشوند. مقصود این نیست که بلهوسانه باید مشهورات را رد و انکار کرد، مردمان مشهورات را میپذیرند و با آنها زندگی میکنند اما اگر باید آنها را به عنوان حقیقت پذیرفت دلایل پذیرفتنش باید روشن باشد.
حام
شاید شبی که دکارت «من فکر میکنم پس هستم» را یافت گرگیاس و پروتاگوراس به خلوت تفکر فیلسوف رفته و در بیرون آوردن این اصل تفکر دکارتی از حجاب به او کمک کرده بودند. دکارت اولین فیلسوفی بود که توانست از اختلاف و تضاد میان سقراط و گرگیاس بگذرد و به هر دوآری بگوید. سقراط میگفت آدمی باید به کمال عقل برسد تا اهل علم و عمل و صلاح باشد. دکارت لزم این تحول در وجود آدمی را پذیرفت و کوگیتوی او تصدیق این تحول است، سخن سوفسطاییان را هم که میگفتند علم قدرت و غلبه است تصدیق کرد. با این پیش آمد فلسفه رهآموز قدرت شد یعنی اتحاد سقراط و پروتاگوراس و گرگیاس که در ازای مسکوت گذاشتن فضائل صورت گرفت به فلسفه قوت و نیروی تأثیر بیشتر در همه مراتب موجودات داد. اما وقتی این توانایی به نهایت رسید پروتاگوراس از سقراط انتقام گرفت.
محمد مصطفی نورآبادی
اکنون که نام افلاطون به میان آمد خوب است متذکر شویم که زمینهسازی برای درهم آمیختن صدق و حق کار اوست و شاید برای اولین بار او بود که به سخن مطابق با واقع (صدق) نام حقیقت داد و از آن پس طبیعی بود که حق و صدق در زبان با هم مشتبه شود، در اشارهای که به سخن سقراط و افلاطون کردیم این در آمیختن پیداست. سقراط که درس تذکر میداد و میگفت که بدان خوبی را نمیشناسند و اگر میشناختند بدی نمیکردند، خود دعوی علم نداشت و میدانست که جاهل است و دیگران را هم مثل خود جاهل میدانست با این تفاوت که دیگران از جهل خود خبر نداشتند و احیانآ خود را عالم میپنداشتند اما سقراط میدانست که هیچ نمیداند و میخواست دیگران را از جهل خویش آگاه سازد. آیا نادانی که خود را دانا میپندارد، دروغگوست.
محمد مصطفی نورآبادی
حجم
۱۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد