بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ما که کاری نمی کنیم! | صفحه ۳۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ما که کاری نمی کنیم!

بریده‌هایی از کتاب ما که کاری نمی کنیم!

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۲از ۹۰ رأی
۴٫۲
(۹۰)
شما با آدم های خوب زندگیتان خوب باشید... شما لبخندهای احمقانه یتان را در کوچه ای نفرین شده رها کنید... و دردها، گله ها، چهره های عبوستان را پیش آدم های خوب زندگیتان نبرید... شما با آدم های خوب زندگیتان خوب باشید...
k
و شما به من میگویید خودت باش... در حالیکه همه میدانیم منظورمان از این حرف ها کشک است... اما من خودم هستم، این روح من است، این تن من است، اگر در تمام این دنیا هیچ نداشته باشم و چیزی متعلق به من نباشد، میدانم که روح من و جسم من از آن من است  و من با وجود تمام این سنگینی خودم هستم... این منی ست که اگر روزی در آیینه ببینمش به یادش خواهم آورد... این من هستم وشما نمیدانم آیا خودتان هستید؟
k
ما درافکارمان حبس شده ایم، مثل ماهی کوچک دراقیانوسی بزرگ... وحشت آورست تمام دنیایت آبی و خیس باشد... و میدانی؟ داستان ما ازماهی ها هم غم انگیزتر است!... هر چه که باشد دنیای آبی کمی بهترست!... این افکاری که ما را حبس کرده اند، دنیایمان را سیاه کرده اند...
k
این که تو نمیدانی و من هم نمیگویم تقصیرهیچ کداممان نیست! ندانستن و نگفتن جزیی از شب است... چنان که ماه نگفت و ماهی ندانست! ستاره نگفت و پنجره ندانست! باد نگفت و برگ ندانست! ما رهاشدگان در ترس هایمان!...
k
گفت: تو هر آنچه را درک نمیکنی به سیاهی، به زشتی، به کثیفی، به غم، به حماقت، به پلیدی نسبت میدهی و این مشکل توست...
k
اگر تمام گلهای جهان را روی مزارت پرپر کنم آیا تو خواهی خندید؟ کمی لبخند بزن، اشکالی ندارد اگر طنین خنده ات تمام گورستان را پر کند...
k
ما هرگز زندگی را تماشا نکرده ایم!... ما هرگز در پوست این جهان آرام نگرفته ایم... ما هرگز تجربه ای از پرواز نداشته ایم!...و سالها در حسرت آسمان مانده ایم!...
k
چیز بدی وجود ندارد، زیرا حقیقت این است که حقیقت تمام آن چیزی نیست که ما می بینیم و میپنداریم... چیز بدی جود ندارد، اما حرف های بعضی ها که گمان میکنند میدانند، حال مرا بد میکند...
k
مادربزرگ گفت: چرا تو همیشه غمگینی؟ گفتم: چون دنیا غمگین است... گفت: سیاه میبینی... گفتم: هرگز نخواسته ام... گفت: تو هر آنچه را درک نمیکنی به سیاهی، به زشتی، به کثیفی، به غم، به حماقت، به پلیدی نسبت میدهی و این مشکل توست...
ستاره شرقی
مسخره است دنبال کسی بگردی که نمیخواهد پیدایش کنی!
ستاره شرقی
تو نمیتوانی دنیا را زیبا ببینی، تو هرگز دنیا را زیبا ندیده ای چون ندانم هایت و نپرسیده هایت خیلی بیشتر از تحمل و درکت شده اند، وقتی نمیدانی، نمی‌فهمی و آنگاه تمام خشم خود را با نفرت به دنیا ابراز میکنی...
ستاره شرقی
بعضی چیزها را نمیتوان پرسید! بعضی چیزها را هرچه قدر هم بخواهی نمیتوانی قبول کنی!...
ستاره شرقی
ما رهاشدگان در ترس هایمان!... در چشم هایمان رازهایی ست مگو!...
vaniasamadi
آنچنان هم مهم نیست، اگر برایمان دست نزنند... تو در سکوت بیشتر شنیده خواهی شد...
لیمو
و ما متهمان و ما متهمان به آنچه هرگز نفهمیدیم!!!... و شما مدعیان به آنچه هرگز نرسیدید!!!.
anahita
حقیقت این است که حقیقت تمام آن چیزی نیست که ما می بینیم و میپنداریم...
sabashahi
دنیا هر چه زور زد نتوانست به او بفهماند که باید بی خیال باشد...
کتابخور!
گفت: تو هر آنچه را درک نمیکنی به سیاهی، به زشتی، به کثیفی، به غم، به حماقت، به پلیدی نسبت میدهی و این مشکل توست... تو نمیتوانی دنیا را زیبا ببینی، تو هرگز دنیا را زیبا ندیده ای چون ندانم هایت و نپرسیده هایت خیلی بیشتر از تحمل و درکت شده اند، وقتی نمیدانی، نمی‌فهمی و آنگاه تمام خشم خود را با نفرت به دنیا ابراز میکنی... گفتم: بعضی چیزها را نمیتوان پرسید! بعضی چیزها را هرچه قدر هم بخواهی نمیتوانی قبول کنی!... گفت: زمان بسیاری از چیزها را آشکار میکند، تو رشد خواهی کرد و توخواهی فهمید... تو خوشحال خواهی شد... تو خواهی خندید...
سکوت
خسته ایم، چرا تمام نمیشویم پس؟! بیا بگو... مرده ایم، اما رنج میکشیم هنوز! بیا ببین...
سکوت
و ما متهمان به آنچه هرگز نفهمیدیم!!!... و شما مدعیان به آنچه هرگز نرسیدید!!!...
کاربر ۴۲۴۷۹۸۸

حجم

۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
رایگان