بریدههایی از کتاب پاسخهایی مختصر به پرسشهایی بزرگ
۳٫۰
(۲۴)
اگرچه که به نظر میرسد جهان هستی در هر سمت و سویی از فضا، تقریباً یکسان است، اما قطعاً در طول زمان در حال تغییر است. ولی تا همین ابتدای قرن گذشته این موضوع کشف نشده بود. تا آن زمان، اینطور تصور میشد که جهان هستی در طول زمان ثابت است.
Nik
اگر ظهور حیات در یک سیارهٔ مفروض نامحتمل بود، یک احتمال مورد انتظار هم این بود که پدید آمدن حیات زمان زیادی میبرد. بهطور دقیقتر، یعنی این احتمال در نظر گرفته میشود تا جایی که زمان کافی (تا پیش از انبساط خورشید و فروبردن زمین در خود) برای تکاملهای بعدی تا رسیدن به موجودات هوشمندی مثل ما باشد، امکان ظهور حیات وجود دارد. چارچوب زمانیای که این اتفاق میتواند رقم بخورد بهاندازهٔ عمر خورشید است – تقریباً ده میلیارد سال. در طی چنین زمانی یک موجود هوشمند احتمالاً آنقدر توانمند در سفر فضایی شده که میتواند به سمت ستارهای دیگر بگریزد. اما اگر هیچ راه فراری ممکن نباشد، حیات روی زمین محکومبه فنا خواهد بود.
arash
اینشتین بهشدت با این ایده که جهان بر پایه شانس و تصادف برقرار است، مخالف بود. احساساتش دراینباره در جملهٔ معروفش خلاصه میشد: «خداوند تاس نمیاندازد.»
هرمس
ادوین هابل کشف کرد که رگههایی کمرنگ از نور – که سحابی خطاب میشود – در اصل کهکشانهای دیگری بودند با مجموعهای عظیم از ستارهها، مثل ستاره خورشید، ولی در فاصلهای بسیار دور. حال که آنها تا این اندازه کوچک و کمرنگ به نظر میرسند، میبایست فاصلهشان از ما آنقدر زیاد باشد که نور ستارهها، میلیونها یا حتی میلیاردها سال زمان ببرد تا به ما برسد. این موضوع نشان میداد که آغاز جهان هستی نمیتوانست چند هزار سال قبل باشد.
arash
حق کاملاً با هملت بود؛ «زندگیمان میتواند محدود در یک پوست گردو باشد ولی خودمان را پادشاه سرزمین بیانتها تصور کنیم.»
هرمس
من و راجر پنروز با یک سری قضیههای هندسی توانستیم ثابت کنیم که در صورت برقراری یک سری شرایط مشخص و درست بودن تئوری نسبیت عام اینشتین، جهان هستی باید نقطه مبدأیی داشته باشد. مخالفت کردن با تئوریهایی که اساس ریاضی دارند، کار سختی است، بنابراین درنهایت لیفشیتز و خالاتنیکوف تصدیق کردند که جهان هستی باید نقطه آغازی داشته باشد. اگرچه که ایدهٔ وجود نقطه آغازین برای جهان هستی، شاید خیلی خوشایند متفکران کمونیسم نباشد، ولی ایدئولوژی هرگز این اجازه را ندارد تا در مقابل علم فیزیک بایستد.
arash
شاید جهان هستی برای زمانی نامتناهی وجود داشته ولی به نظر میرسد این فرض، منجر به نتایجی غیرمعقول میشود. اگر ستارهها برای مدت زمانی نامتناهی در حال تابش بودند، آنوقت دمای جهان را آنقدر بالا میبردند تا زمانی که به دمای خودشان برسد. حتی در شب، تمام آسمان بهاندازهٔ خورشید نورانی میشد، زیرا هر مسیر دیدی یا به ستاره ختم میشد یا به ابری از غبار که آنقدر دمایش بالا رفته تا به داغی ستارگان برسد. بنابراین آنچه همهٔ ما میبینیم، که آسمان در شب تاریک است، نکتهٔ بسیار مهمی است. این موضوع دلالت بر این دارد با شرایطی که ما اکنون مشاهده میکنیم، جهان هستی نمیتوانسته برای همیشه وجود داشته باشد
arash
هرچه که ساعت به سیاهچاله نزدیک و نزدیکتر میشود، زمان کندتر و کندتر میشود. حال فرض کنید ساعت وارد سیاهچاله شود، در اینجا زمان میایستد. میایستد نه به این خاطر که خراب شود، بلکه داخل یک سیاهچاله زمان وجود ندارد. و این دقیقاً همان اتفاقی است که در آغاز پیدایش جهان هستی رقم خورده است.
arash
انتظار این را نداریم که جهان هستی به دیواری آجری ختم شود، اگرچه که دلیل منطقی هم وجود ندارد که چرا نباید این اتفاق بیفتد!
arash
باید اتفاقی در گذشته رقم خورده باشد تا ستارهها را در زمانی متناهی از گذشته روشن کرده باشد. آنوقت نور ستارگان خیلی دوردست، زمان برای رسیدن به ما را نداشت. همین مسئله توضیحدهنده این است که چرا آسمان در شب در تمام جهات روشن نیست.
arash
حجم
۲۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۲۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان