بریده‌هایی از کتاب ۱۰۱ سؤالی که در دهه‌ی بیست سالگی باید از خود بپرسید

همهٔ کاشف‌ها باید ابتدا راهشان را گم کنند.

به‌نظرم باید برای رسیدن به یک هدف، باهدف زندگی کنیم. نظر شما چیست؟

دههٔ بیست‌سالگی‌تان، سپری‌کردن سال‌ها برطبق برنامه‌ریزی‌هایتان نیست، بلکه دربارهٔ انطباق، تغییر و رشد شماست.

درطول این سال‌ها یک چیز را به‌طور قطع یاد گرفته‌ام و آن هم این است که تنها کسی که به‌سختی می‌توانم با او روراست باشم خودم هستم.

دههٔ بیست‌سالگی‌تان، سپری‌کردن سال‌ها برطبق برنامه‌ریزی‌هایتان نیست، بلکه دربارهٔ انطباق، تغییر و رشد شماست.

اگر می‌خواهید چیزی جدید خلق کنید، این تعریف را به‌خاطر بسپارید که تا وقتی خلق نشده واقعی نمی‌شود.

اگر نتوانیم نامشخص‌بودن زندگی را تحت‌کنترل خود درآوریم، هرگز نمی‌توانیم خالق کاری بزرگ شویم.

درطول این سال‌ها یک چیز را به‌طور قطع یاد گرفته‌ام و آن هم این است که تنها کسی که به‌سختی می‌توانم با او روراست باشم خودم هستم.

ایمان می‌گوید: این تحول مرا به جایی بسیار بهتر خواهد رساند پس به حرکت ادامه بده. ترس می‌گوید: مرا به همان‌جایی که بودم برگردان چون بااینکه وحشتناک بود اما حداقل می‌دانستم باید انتظار چه‌چیزی را داشته باشم.

ما با تظاهر به بی‌نقص‌بودنِ زندگی‌مان نمی‌توانیم باهم ارتباط برقرار کنیم، بلکه ازطریق دردِدل‌کردن دربارهٔ سختی‌ها و کشمکش‌های زندگی‌ست که باهم صمیمی می‌شویم. واقعی‌بودن از شما آغاز می‌شود. شجاع باشید و برای این کار پیشقدم شوید.

بزرگ‌ترین اشتباهی که درحین تحولات زندگی مرتکب می‌شویم تلاش برای سریع‌تر حرکت‌کردن و عجول‌بودن برای رسیدن به نتیجه است

تو یک معجزه هستی. دکتر علی بی‌نظیر در وبلاگ هاروارد به‌طورخلاصه می‌گوید: «احتمال به‌وجودآمدن شما چقدر است؟ چیزی مثل این است که دومیلیون نفر-تقریباً اندازهٔ جمعیت سن دیگو-برای تاس‌بازی دور هم جمع شوند، آن هم با یک تاسِ تریلیون‌طرفه. هرکدام از این دومیلیون نفر تاس را می‌اندازند و همه به یک عدد دقیقاً مشابه می‌رسند؛ این عدد را تکرار کنید: ۵۵۰۳۴۳۲۷۹۰۰۱.»

وقتی به زمان حالی که در آن زندگی می‌کنید گوش بسپارید، آن را لمس و مزه کنید، نگران‌بودن درمورد آینده ازبین می‌رود.

اگر از آینده می‌ترسید یا نگرانش هستید، خودتان را در زمان حال غرق کنید و از آن لذت ببرید.

معمولاً زمانی که فکر می‌کنیم زندگی‌مان به آخرخط رسیده، زندگی‌مان به حرکتش ادامه می‌دهد.

اگر موفقیت برایتان حس کارکردن از روی عشق را دارد، به‌این‌خاطر است که دارید برایش پایه‌ای قوی و محکم می‌سازید.

«خطرناک‌ترین شغلی که می‌توانید در دههٔ بیست‌سالگی داشته باشید یک شغل راحت و آسان است.»

هدف دههٔ بیست‌سالگی‌تان باید رشد افزایشی باشد، نه فقط دریافت حقوق، و نه فقط ترفیع شغلی؛ بلکه رشدی گسترده در تمام مهارت‌هایتان، در کسب تجربه و در شخصیتتان. در دههٔ بیست و سی‌سالگی نباید روی افزایش وسایل و دارایی‌ها متمرکز شد، بلکه باید روی پرورش و گسترش‌دادن استعدادها و توانایی‌هایمان متمرکز شویم. شغلتان باید شما را به‌چالش بکشد و شما نیز باید طوری کار کنید که شغلتان چالش‌برانگیز باشد تا راه‌هایی را کشف کنید که با استفاده از آنها بتوانید بهتر عمل کنید.

اطرافیان مدام به او می‌گفتند زیاد تلاش نکند، اما او از حرف‌های آنها به‌عنوان محرکی برای تلاش بیشتر استفاده کرد.

در هر داستان بزرگی، قهرمان داستان همیشه قبل‌از رسیدن به اوج هرچه دارد را ازدست می‌دهد.