بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۶ رأی
۴٫۰
(۷۶)
درحقیقت بیرون‌کشیدنِ شخصی از چرخهٔ خودتخریبی بعد از ورود جدیِ او به آن چرخه، اگر نگوییم غیرممکن، دست‌کم دشوار است. اما بالابردنِ دستان‌مان و اعلام ناامیدانه‌بودنِ وضعیت نه‌تنها نوعی فرارِ اخلاقی‌ست، بلکه این واقعیت را هم نادیده می‌گیرد که رفتارهای افراد پاسخ به محیط آن‌هاست و می‌توان محیط را تغییر داد.
نفیسه
درکِ این‌که نابرابریْ چگونه به چرخه‌های ناسازگاری سرعت می‌بخشد می‌تواند به خنثی‌کردنِ بسیاری از درگیری‌هایی که موقع بحث دربارهٔ نابرابری به وجود می‌آیند کمک کند.
نفیسه
تحقیق دانشگاه کالیفرنیا نشان می‌دهد سطوح بالای نابرابری در درآمد باعث کاهش رضایتِ افراد در سِمت‌های پایین می‌شود، آن‌هم بدون افزایش رضایت افراد در سِمت‌های بالا. این موضوعْ نظریهٔ درآمد برای عملکرد را به چالش می‌کشد.
نفیسه
رازداری درخصوص دستمزد تنها در صورتی معنا دارد که فکر کنید نابرابری در دستمزد بر نارضایتی تأثیر دارد و درنتیجه بر عملکرد آن‌ها تأثیر خواهد گذاشت.
نفیسه
این‌که از ما بخواهند بیش از آن‌چه در توان‌مان است کار کنیم، اساساً تحریک‌کنندهٔ اضطراب است.
نفیسه
یکی از دلایل استرس‌زابودنِ سلسله‌مراتب برای افراد در سِمَت‌های پایین این است که آن‌ها غالباً بر نحوه و زمان انجام کارشان کنترل ندارند.
نفیسه
از بعضی جهات، این سلسله‌مراتب می‌تواند به سازمان کمک کند عملکرد بهتری داشته باشد. امکان بالارفتن از نردبانِ شرکت می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاشِ بیش‌تر باشد. مزیتِ دیگرِ سلسله‌مراتب این است که در مورد نقش‌ها و انتظاراتِ افراد در سِمت‌های مختلف قوانینی واضح ارائه می‌دهد که می‌تواند درگیری را کاهش دهد و به هر فرد کمک کرده که شغل خود را تعریف کند. مهم‌تر از همه این‌که سلسله‌مراتبْ افراد را قادر می‌کند در حوزه‌هایی که مهارتِ بیش‌تری دارند، تخصص پیدا کنند.
نفیسه
برخلاف تصور افسران مبنی‌بر این‌که مبارزه به نفرت ختم می‌شود و نفرت باعثِ مبارزه است، استوفر متوجه شد تنفرداشتن از فاصلهٔ دور و امن ساده‌تر از نفرت در میان هراسِ میدانِ نبرد است.
نفیسه
برای بیش‌ترِ کارگران کاری که انجام می‌دهند مهم نیست، بلکه معنای آن برای‌شان اهمیت دارد. این‌که آن کار برای مردم چه معنایی دارد معمولاً چندان به آن‌چه انجام می‌دهند ربطی ندارد؛ بیش‌تر به ارتباط‌شان با دیگران و مقایسهٔ خود با دیگران مربوط است.
نفیسه
یکی از مهم‌ترین عواملْ نابرابریِ درآمدی بود. ایالت‌های دارای نابرابریِ پایین‌تر، حتا بعد از محاسبهٔ متوسط درآمد و تفاوت‌های منطقه‌ای میان شمال و جنوب، سوگراییِ ضمنیِ کم‌تری داشتند. سوگراییِ ایالت‌های دارای نابرابریِ پایین مثل اورگان، واشینگتن و ورمانت در مقایسه با ایالت‌های نابرابرتری چون لوئیزیانا، نیوجرسی یا پنسیلوانیا بسیار کم‌تر بود. هرچند تغییر باورهای افراد دشوار است، اما سیاست‌های اقتصادی مطمئناً می‌توانند سطح نابرابریِ درآمدی را کاهش دهند.
نفیسه
تغییر سوگراییِ ضمنی هم دشواری‌های زیادی دارد، چون نه‌تنها در ذهن افراد بلکه در فضای جاری میان مردم و ایده‌هایی که فرهنگ اطراف ما را شکل می‌دهند هم حضور دارد.
نفیسه
مشاهده کردیم نژاد و نابرابری چه ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. نابرابریِ اقتصادیْ ذهنیتی مبتنی‌بر موقعیت «ما» و «آن‌ها» ایجاد می‌کند که تشدیدکنندهٔ سوگراییِ نژادی‌ست. روابط نزدیکی که در ذهن شهروندان میان نژاد، فقر و لیاقت وجود دارند هم، مانع اصلی در برابر کاهش نابرابریِ اقتصادی‌اند. بسیاری از مردم وقتی اقلیت‌ها را ذی‌نفعان برنامه‌های رفاهی تصور می‌کنند، در خود انگیزهٔ زیادی برای حمایت از مبارزه با فقر احساس نمی‌کنند.
نفیسه
نکتهٔ جالب ازمنظر روان‌شناسی این است که نیت کسی‌که حرف را زده است درنهایت اهمیتی ندارد؛ آن‌چه مهم است نحوهٔ تفسیر مخاطب از جملات اوست. مفهوم پیام‌رسانی با کدگذاریِ نژادی، عامدانه یا غیرعامدانه، فرض می‌کند جهشی روانی در سمت مخاطبان اتفاق می‌افتد. فرض می‌کند وقتی سیاست‌مداران دربارهٔ سیاست صحبت می‌کنند، رأی‌دهندگان طبیعتاً صحبت آن‌ها را به نژاد ربط می‌دهند.
نفیسه
اگر می‌خواهید پیش‌بینی کنید چه‌کسی مستعد مخالفت با برنامه‌های رفاهی‌ست، می‌توانید اصولِ اقتصادیِ او را نادیده بگیرید. آن‌چه واقعاً باید بدانید پیش‌داوری‌های اوست.
نفیسه
وقتی همه مافوقِ کسی و زیردستِ دیگری باشند، سلسله‌مراتب دائماً این تفاوت در موقعیت را گوشزد می‌کند. اثرات سلسله‌مراتب‌ها فراتر از سازمان‌های کوچکی چون شرکت‌ها هستند. در فصل‌های قبل دیدیم که کشورها و ایالت‌های دارای نابرابریِ بالاتر تأکیدِ بیش‌تری بر موقعیت و سلسله‌مراتب دارند، بنابراین می‌توان استدلال کرد سطح سوگراییِ نژادی در آن‌ها بالاتر است. در پشتیبانی از این استدلال، تحلیل تیراندازی‌های پلیس در کشور نشان داد احتمال شلیک به مردانِ سیاه‌پوستِ غیرمسلح سه‌ونیم برابر بیش‌تر از سفیدپوستانِ غیرمسلح در کل است.
نفیسه
تحقیقی دیگر نشان داده است داشتنِ موقعیتِ برتر هم سوگراییِ ضمنی را افزایش می‌دهد. برای مثال در تحقیقی سوژه‌ها به دو دستهٔ «رؤسا» و «کارگران» تقسیم شدند. بعد به‌صورت دونفره به حل مسئله مشغول شدند و رؤسا به کارگران دستوراتی دادند و درنهایت نتایجِ کارگران را ارزیابی کردند. سوژه‌هایی که نقش رئیس را بازی کرده بودند، در مقایسه با کسانی‌که نقش کارگر را داشتند یا گروه شاهد که در این فرآیندِ حل مسئله شرکت نکرده بودند، سوگراییِ ضمنیِ بیش‌تری از خود نشان دادند.
نفیسه
نگرانی‌های اقتصادی به درگیری‌های نژادی شدت می‌بخشند. پیوندهای میان موقعیت اقتصادی و سوگراییِ نژادی امروزه همچنان پابرجاست، هرچند به‌شکلی ظریف‌تر و دقیق‌تر.
نفیسه
تحقیقات نشان می‌دهند سوگراییِ ضمنی درحال‌حاضر شایع‌تر از تعصب کهنه و قدیمی‌ست. هرچند سوگراییِ ضمنی گسترش زیادی دارد، تحقیقات اخیر نشان می‌دهند افراد در بعضی موقعیت‌ها سوگرایانه‌تر رفتار می‌کنند. این تفاوت هم با پول، قدرت و نابرابری ارتباط دارد. ارتباطِ بینِ موقعیت اقتصادی و پیش‌داوریْ خود مفهومی قدیمی‌ست.
نفیسه
ذهنِ انسان معمولاً با رایانه مقایسه می‌شود، اما بیش‌تر شبیه اینترنت است: شبکهٔ متراکمی از اتصالات داخلی بین ایده‌ها و اطلاعات. درست مثل اینترنت، این شبکهٔ ارتباطات حاویِ مواردِ اضافه و بی‌معنی در کنار دانشِ ضروری‌ست. سوگرایی‌های ضمنیْ نتایج خام و سانسورنشدهٔ سفر در امتداد این روابط و پیوندها هستند.
نفیسه
در فرهنگی غرقید که در شبکهٔ ارتباطاتش یک‌سری نادرستی‌ها را ترویج می‌کند. درنتیجه ذهن‌تان هم همین ارتباطات را برقرار می‌کند. ذهنِ انسان معمولاً با رایانه مقایسه می‌شود، اما بیش‌تر شبیه اینترنت است: شبکهٔ متراکمی از اتصالات داخلی بین ایده‌ها و اطلاعات. درست مثل اینترنت، این شبکهٔ ارتباطات حاویِ مواردِ اضافه و بی‌معنی در کنار دانشِ ضروری‌ست.
نفیسه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان