بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۶)
نیتهای خوب از ما در برابر سوگراییهای ناخواسته محافظت نمیکنند.
نفیسه
در سال ۱۹۴۰، زوجی روانشناس، کنت و میمی کلارک، از اولین کسانی بودند که تشخیص دادند برای ارزیابیِ چگونگیِ رسوخِ ارزشها و انتظاراتِ جامعه در ذهنمان باید به ذهن کودکان نگاه کرد: بهترین اسفنجهای فرهنگیِ موجود.
نفیسه
نابرابریِ نژادی از لحاظ کیفیت با نابرابریِ درآمدی متفاوت است. ثروتمند و فقیر در همهٔ گروههای نژادی وجود دارند و تبعیض نژادی بر زندگیِ افریقاییامریکاییها و دیگر گروههای اقلیتی تأثیر میگذارد، حتا اگر فقیر نباشند. اگرچه نابرابریهای نژادی و اقتصادی موضوعاتی جدا از هماند، در سالهای اخیر معمولاً باهم برخوردِ بیشتر و بیشتری داشتهاند؛ چون همزمان با لغزش آرامِ نابرابریِ نژادی بهسمت پایین، نابرابریِ درآمدی بهطور پیوسته بالا میرود
نفیسه
هرچه زندگی سختتر باشد، معجزهآساتر خواهد بود.
نفیسه
اولی چین است، کشوری که دولت کمونیستیِ آن دهههاست مذهب را فعالانه سرکوب میکند. بنابراین تعجبآور نیست که اهمیت مذهب کمتر از میزان پیشبینیشده براساس متوسط درآمد در این کشور باشد. اما استثنای عجیبتر ایالات متحدهٔ بسیار مذهبیست. بهرغم برخورداری از بالاترین سرانهٔ درآمد در این پیمایش، مقیاس باورهای مذهبی در این کشور برابر با کشورهایی چون مکزیک، لبنان و افریقای جنوبیست.
نفیسه
اگر حس ناتوانی و ناامنی پتانسیل دیدنِ الگوها و باور به نظریههای توطئه را در افراد بیشتر میکند، میتوان استدلال کرد باور مذهبی را هم تشدید میکند. مطالعات آرون کِی تأیید کردهاند وقتی افراد ناامید میشوند یا وقتی جهانْ بینظم و غیرقابلپیشبینی به نظر میرسد، باورِ آنها به خدای قدرتمندی که کلِ جهان را تحت کنترل دارد راسختر میشود. باورمندان اغلب خودشان را با شعارهایی چون «غم نخور و همهچیز را به خدا بسپار» و «هر چیزی حکمتی دارد» دلداری میدهند. حسِ ناتوانی جاذبهٔ این مفاهیم را افزایش میدهد.
نفیسه
تمایلِ ذهنیِ ما به پرپیچوخمکردنِ مسیرمان بهسمت عدالت، حتا در مورد خودمان هم صدق میکند.
نفیسه
اطمینان به اینکه آنچه لیاقتش را داریم به دست میآوریم، و لیاقتمان همان چیزیست که به دست میآوریم، چنان قدرتمند است که روی شواهدی را که به آنها میگفت نتیجه کاملاً اتفاقی بوده، پوشاند.
نفیسه
بیاعتمادی، نه حقایق یا منطق، حتا نظریههای متناقض را هم از گزارشهای دولتی باورکردنیتر میکند. برای اعتقادپیداکردن به یک توطئه، کمی از باورِ خود به اینکه جهانْ مکانی خوب، بیطرف و عادلانه است را میدهید و بهجای آن باور میکنید حداقل یک نفر ـ هر کسی ـ همهچیز را تحت کنترل دارد.
اما نیازی نیست فرد از ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان دست بکشد. یکی از سادهترین روشهایی که افراد باورِ خود بر نظاممندبودنِ جهان را حفظ میکنند، صرفاً پافشاریکردن بر این موضوع و پرکردنِ شکافهای استدلالی برای منطقیجلوهدادنِ همهچیز است.
نفیسه
بیاعتمادی، نه حقایق یا منطق، حتا نظریههای متناقض را هم از گزارشهای دولتی باورکردنیتر میکند. برای اعتقادپیداکردن به یک توطئه، کمی از باورِ خود به اینکه جهانْ مکانی خوب، بیطرف و عادلانه است را میدهید و بهجای آن باور میکنید حداقل یک نفر ـ هر کسی ـ همهچیز را تحت کنترل دارد.
اما نیازی نیست فرد از ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان دست بکشد. یکی از سادهترین روشهایی که افراد باورِ خود بر نظاممندبودنِ جهان را حفظ میکنند، صرفاً پافشاریکردن بر این موضوع و پرکردنِ شکافهای استدلالی برای منطقیجلوهدادنِ همهچیز است.
نفیسه
اینطور نیست که انسانهای ناتوان بهدلیل خصوصیات شخصی مثل هوش، تحصیل یا سلایق شخصی به چنین نظریاتی باور داشته باشند؛ شرایطی که افراد در آن قرار دارند هم ممکن است عاملی تحریککننده باشد.
نفیسه
کسانیکه احساسِ ناتوانی و بیقدرتی میکنند، معمولاً به توطئهگریِ قدرتمندان اعتقاد دارند.
نفیسه
نظریههای توطئه دراصل دربارهٔ دو موضوعاند: قدرت و بیاعتمادی. اولی را میتوانید در کسانی فعال ببینید که نظریهای دربارهٔ دیگران دارند. بهترین عامل پیشبینیکننده برای اینکه مردم در زمانی مشخص به کدام نظریههای توطئه باور دارند این است که ببینید کدام حزب در قدرت است.
نفیسه
نظم نوین جهانی نظریهٔ توطئهایست که به محفل روشنضمیران ارتباط داده میشود؛ جامعهای مخفی که براساس ادعا، کنترل سازمانهای دیگری چون فراماسونها، صنعت فیلمسازیِ هالیوود و دولت ایالات متحده را در دست دارد. در برخی گزارشها، از این سازمان با عنوان اسپکتر ـ شخصیت دسیسهگرِ کتابها و فیلمهای جیمز باند ـ هم یاد شده. ۲۸ درصد! اگر درصدِ حامیانِ نظریهٔ توطئه را نسبتبه جمعیت این کشور بسنجیم، میشود چیزی حدود ۸۸ میلیون امریکایی.
نفیسه
یکی از روشهای متداولتری که برای جستوجوی معنا در زندگیمان به کار میبریم، داستانسرایی دربارهٔ دنیای اطرافمان است. دراینبین، مؤثرترین داستانها آنهاییاند که بهگونهای همهچیز را متناسب با یکدیگر جلوه میدهند تا برایمان قابلدرک باشد؛ اما ویژگیِ ناراحتکنندهٔ بعضی از قانعکنندهترین داستانها این است که خیلی بعید به نظر میرسد که در واقعیت اتفاق بیفتند.
نفیسه
یکی از روشهای متداولتری که برای جستوجوی معنا در زندگیمان به کار میبریم، داستانسرایی دربارهٔ دنیای اطرافمان است. دراینبین، مؤثرترین داستانها آنهاییاند که بهگونهای همهچیز را متناسب با یکدیگر جلوه میدهند تا برایمان قابلدرک باشد؛ اما ویژگیِ ناراحتکنندهٔ بعضی از قانعکنندهترین داستانها این است که خیلی بعید به نظر میرسد که در واقعیت اتفاق بیفتند.
نفیسه
وقتی افراد حس میکنند طرد شدهاند، عقب ماندهاند یا از نظر اجتماعی منزویاند، ممکن است شروع کنند به قائلشدنِ جنبهٔ انسانی برای اشیای اطراف خود. مثلاً ممکن است سگها و گربهها برایشان مثل انسانها قابلارتباط به نظر برسند، الههگان و ارواح و شیاطینْ موجوداتی واقعی تصور شوند، حتا شی بیجانی مثل ساعتکوکی هم ممکن است مثل موجودِ بااحساسی تصور شود که قصدِ آزار دارد.
دیدنِ چهرهٔ افراد در ابرها، ساعتها یا ساندویچهای پنیر یکی از راههای تحمیل نظم بر بینظمیست،
نفیسه
تمایل به یافتنِ الگوهای معنادار در بینظمی، همانطور که هیوم استدلال کرد، پدیدهای جهانیست؛ اما در بعضی شرایط بیشتر اتفاق میافتد. بهخصوص وقتی احساس ضعف میکنیم، دوست داریم الگوهای معنادار تولید کنیم. پیشبینیپذیری و بهتبع آن قابلیت کنترل الگوها تاحدودی تسکیندهندهٔ فقدان قدرت و کنترل است. شاید این نکته بتواند توضیح دهد که چرا هیچوقت حسابرسی که ولوو میراند آن کسی نیست که مسیح را در نان دارچینش دیده است.
نفیسه
ارتباطِ میانِ الگو و احساسمان برای یافتنِ معنای آشنا تا چه اندازه قوی است. الگوها به آدم احساس راحتی میدهند، بنابراین حتا وقتی موضوعِ موردنظر نوعی فرآیندِ عددیِ کاملاً تصادفیست هم، پافشاری بر اینکه هیچ نظم بنیادین یا معنای عمیقتری وجود ندارد، ممکن است شبیه زورگویی و قلدری به نظر برسد.
نفیسه
تصادفیبودن به این معناست که هیچ علتومعلولی وجود ندارد
نفیسه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان