بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۸)
شاید فقرا فقیرتر نشده باشند، اما یکی از جنبههای زنندهٔ نابرابری این است که وقتی اطرافیانتان حرکتِ روبهجلو دارند، پسرفتنکردن هم حس عقبماندن به وجود میآورد.
learn all
نابرابری باعث میشود افراد «احساس» فقیربودن کنند و مثل فقرا «عمل کنند»؛ حتا وقتی فقیر نیستند.
learn all
چرا کسیکه از حق زنان برای سقط جنین حمایت میکند باید خواهان افزایش مالیات برای افرادِ دارای درآمدِ بالا هم باشد؟ چرا همان کسیکه به حقِ داشتنِ اسلحهٔ شخصی معتقد است باید به یافتههای علمی دررابطهبا تغییرات اقلیمی بدگمان باشد؟
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
وقتی افراد احساس فقیربودن میکنند، کوتهبین میشوند و هر چیزی را که بتوانند فوراً به دست بیاورند میپذیرند و آینده را نادیده میگیرند. وقتی هم احساس ثروتمندبودن میکنند، آیندهنگر میشوند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
بلوغ زودرس و فرزندآوریِ زودهنگام نهتنها با سن امید به زندگی ارتباط داشت، بلکه با فقر، با خانههایی که پدر در آن حضور ندارد و با سطحِ نابرابریِ اقتصادی در منطقه نیز پیوند دارد
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
وقتی افراد همزمان با انجام قضاوتِ ذهنی، بهواسطهٔ انجام کارِ دیگری دچار حواسپرتی میشوند، تمایل به نادیدهگرفتن موقعیت تشدید میشود.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
نابرابری براساس سهم ۲۰ درصدِ ثروتمندترِ جامعه از درآمدِ هر کشور و تقسیمِ آن بر سهم ۲۰ درصدِ فقیرترِ آن کشور اندازهگیری شد. برای برابرترین کشورها، مثل سوئد و ژاپن، نسبت نابرابریِ درآمد حدود ۴ است؛ یعنی درآمد ۲۰ درصد ثروتمندترِ جامعه ۴ برابر بیشتر از ۲۰ درصد فقیرترِ جامعه است. برای نابرابرترین کشورها مثل ایالات متحده و پرتغال، نسبت نابرابریِ درآمد حدوداً ۸ است.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
ازنظر رالز اگر خیلی ساده از مردم بپرسید از نگاه آنها چه میزان از نابرابری عادلانه یا ناعادلانه است، نظر آنها تحتتأثیر تواناییها و منافع شخصیِ خودشان قرار خواهد داشت. قدرتمندترین، باهوشترین و سبقتجوترین افراد از نتایج نابرابرتر حمایت خواهند کرد، چون زندگیشان را با امتیازات شخصی نسبتبه دیگران شروع میکنند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
ین امید به زندگیست که مهمترین منبعِ فشار برای تولیدمثلِ زودهنگام محسوب میشود. ارتباط بهطرز چشمگیری قدرتمند و تقریباً از نوع تناظر یکبهیک بود: با کاهش امید به زندگی، سن اولین فرزندآوریِ زنان هم کاهش پیدا میکرد.
کاربر ۳۷۸۲۷۹۷
وقتی آدمها حس میکنند از دیگران عقب ماندهاند و زندگیْ بینظم و پرهرجومرج است و موقعیتشان به خطر افتاده، آنوقت مغزشان تمام تلاشش را میکند تا جهانی باثبات بیافریند. این روش جواب هم میدهد. کسانیکه مذهبیاند معمولاً نسبتبه کسانیکه مذهبی نیستند، شادترند و اضطراب کمتری دارند، هم دررابطهبا زندگی و هم دررابطهبا مرگ. بعضی سیستمهای اعتقادیْ آرامش و اطمینان را به روشهایی فراهم میکنند که تفکر عادی از عهدهٔ آنها برنمیآید. برای بیشترِ افراد، خدای انتزاعی و غیرشخصیِ متخصصانِ خداشناسی نمیتواند این سطح از آرامش را فراهم کند. هرچه زندگی سختتر باشد، معجزهآساتر خواهد بود.
کاربر ۳۶۰۳۹۶۱
وقتی آدمها حس میکنند از دیگران عقب ماندهاند و زندگیْ بینظم و پرهرجومرج است و موقعیتشان به خطر افتاده، آنوقت مغزشان تمام تلاشش را میکند تا جهانی باثبات بیافریند. این روش جواب هم میدهد. کسانیکه مذهبیاند معمولاً نسبتبه کسانیکه مذهبی نیستند، شادترند و اضطراب کمتری دارند، هم دررابطهبا زندگی و هم دررابطهبا مرگ. بعضی سیستمهای اعتقادیْ آرامش و اطمینان را به روشهایی فراهم میکنند که تفکر عادی از عهدهٔ آنها برنمیآید. برای بیشترِ افراد، خدای انتزاعی و غیرشخصیِ متخصصانِ خداشناسی نمیتواند این سطح از آرامش را فراهم کند. هرچه زندگی سختتر باشد، معجزهآساتر خواهد بود.
BiNam
بسیاری از حکمایِ الهی رنج را مسئلهای فلسفی در مذهب دانستهاند، چون تناقضآمیز به نظر میرسد که خداوندْ قادرِ مطلق، خیر مطلق و عالم مطلق باشد و اجازهٔ چنین فلاکتی را بدهد. اما محققان درنهایت متوجه شدند غم و ناراحتی برای بیشترِ باورمندان مسئلهای خداشناختی نیست، بلکه کاملاً برعکس. مثل ایوب در کتاب انجیل، هرچه مردم بیشتر رنج بکشند، باورشان به خداوند بیشتر خواهد شد.
BiNam
همهٔ ما دوست داریم در جهانی زندگی کنیم که باثبات و قابلپیشبینیست، جاییکه همهچیز تحت کنترل قرار دارد و میتوان هرجومرج را مهار کرد. همهٔ ما دوست داریم در دنیایی عادلانه زندگی کنیم، جاییکه برای آدمهای خوب اتفاقات خوب میافتد و آدمهای بد بهخاطر جنایاتشان مجازات میشوند. ذهن ما هر لحظه برای نظمبخشیدن به جهان سخت کار میکند، اما نابرابری با کفشهای گلآلود سرزده از در وارد میشود و با ورودش اختلال و بینظمی به همراه میآورد.
BiNam
میل به دیدنِ الگو در بینظمی را پاریدولیا میخوانند که پدیدهٔ جدیدی هم نیست. دیوید هیوم در قرن هجدهم نوشت: «میلی جهانی در بشر وجود دارد که همه را مانند خود تصور کرده و خصوصیاتی را که برایشان آشناست به هر شیئی منتقل کنند... . چهرهٔ انسانها را در ماه، و سپاهیانی را در ابرها میبینیم و بهواسطهٔ نوعی میل طبیعی، البته اگر با تجربه و تأمل اصلاح نشده باشد، بداندیشی یا نیت خوب را به هرچه که آزارمان میدهد یا برایمان خوشایند است، نسبت میدهیم.»
BiNam
حس برتری در کسب سود باعث شده بود افراد در عقیده هم نسبتبه دیگران احساس برتری کنند.
دوست داریم فکر کنیم کسانیکه با ما موافقاند آگاه و بابصیرتاند و کسانیکه با ما مخالفاند باید واقعیت را آنطور که هست ببینند و در این راه به کمک نیاز دارند. جرج کارلین در توضیح این پدیده میگوید: «تابهحال متوجه شدهاید هر کس آهستهتر از شما رانندگی میکند احمق است و هر کس سریعتر از شما میراند دیوانه؟» این میل طبیعی برای باور به اینکه «ماییم که دنیا را دقیق میبینیم و هر کس نظر متفاوتی دارد احمق است» باعث تشدید تعارضات میشود. روانشناسی به اسم لی راس استدلال کرده که اگر من جهان را آنگونه که هست میبینم و شما با من مخالف باشید، آنوقت تنها چند توجیه معدود برای توضیح رفتار شما خواهم داشت: «صلاحیت ندارید، غیرمنطقی هستید، شاید هم شیطانصفت باشید. بههرحال نمیتوانم قانعتان کنم.»
BiNam
تصمیماتِ سیاسیِ منطقی (منطقی ازنظر منافعِ شخصیِ تنگنظرانه) به میزان پول شما بستگی دارد.
BiNam
نرخ مالیاتِ نزدیک به ۱۰۰ درصد انگیزه و نوآوری را کاملاً نابود میکند. فروپاشیِ سیستمهای کمونیستی در قرن بیستم درمجموع گواهی بر این ادعا دانسته میشود که سطح فوقالعاده بالا و افراطگونهٔ مقررات دولتی و مالیاتبندی نمیتواند با اقتصاد بازار آزاد رقابت کند. در آنسوی طیف، بازاری که کاملاً بدون نظارت و مقررات باشد بهسرعت به شکلگیریِ انحصارگراییای منجر خواهد شد که با هدف اصلیِ رقابتِ بازار در تضاد است. فقدان مالیات هم کهنگیِ جادهها و زیرساختها و همچنین زوالِ تجهیزات نظامی را در پی خواهد داشت.
در دنیای واقعی، اقتصادهای بازار در میانهٔ این دو حدِ افراطی قرار دارند. هر کشورِ سرمایهداری دارای شکلی از مقررات دولتی، شکلی از مالیاتبندی و شکلی از چتر حمایتی برای محافظت از طبقاتِ پایین است.
BiNam
در تحقیقهای متعدد، سوژههایی که جهان را مکانی تهدیدآمیز و خطرناک میدیدند، گرایشهای سیاسیِ محافظهکارانهتری داشتند. کسانیکه جهان را امن میدانستند و کسانیکه مشتاق جستوجو و امتحان تجارب جدید بودند از دیدگاههای لیبرال حمایت میکردند.
BiNam
اگر همیشه نمیتوانیم چیز دلخواهمان را به دست بیاوریم، درعوض سعی میکنیم نیازمان را برطرف کنیم. گاهی معنای این جمله پذیرشِ خطرهای بزرگ است.
BiNam
وقتی افراد احساس فقیربودن میکنند، کوتهبین میشوند و هر چیزی را که بتوانند فوراً به دست بیاورند میپذیرند و آینده را نادیده میگیرند. وقتی هم احساس ثروتمندبودن میکنند، آیندهنگر میشوند.
BiNam
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان