بریده‌های کتاب روزگار رفته
همه‌چیزمان را دزدیده‌اند؛ پولمان، شرفمان. گذشته و حالمان را؛ همه‌چیزمان را دزدیده‌اند! حالا هم سر نوه‌هایمان را می‌تراشند، آن‌ها را سرباز می‌کنند، و اعزامشان می‌کنند تا از پول‌های میلیاردیشان دفاع کنند. می‌خواهم این را بدانم: ما برای چه جنگیدیم؟
شقايق بانو
در جنگ قهرمان وجود ندارد. آدم به محض این‌که اسلحه دست می‌گیرد، دیگر نمی‌تواند خوب باشد. دیگر نمی‌تواند خوب باشد.
شقايق بانو
در زندگی، هیچ‌چیز هولناک‌تر از این نیست که دوستمان نداشته باشند
شقايق بانو
«عظمت به چه دردم می‌خورد؟ دلم می‌خواهد در کشور کوچکی مثل دانمارک زندگی کنم. نه سلاح هسته‌ای داشته باشد، نه نفت، نه گاز. آن وقت دیگر هیچ‌کس با تفنگ توی سرم نمی‌زند.
شقايق بانو
همه ۱۹۱۷ را لعنت می‌کنند. ما را «احمق» می‌نامند! «چرا باید انقلاب می‌کردید؟»
شقايق بانو
«کمونیست کسی است که آثار مارکس را خوانده، ضدکمونیست کسی است که آثار مارکس را درک کرده!»
شقايق بانو
آن‌ها از تغییر می‌ترسیدند، چون هر بار که تغییر و تحولی پیش آمده بود، پدر مردم درآمده بود.
El
مردم انقلاب کردند. اما حالا ناگهان یادشان افتاده که حکومت تزاری «عصر طلایی» بوده
شقايق بانو
ما در تمام طول تاریخ اصلاً زندگی نکرده‌ایم، فقط نفس کشیده‌ایم، فقط از سر گذرانده‌ایم.
شقايق بانو
مردم اصلاً متوجه نبودند که برده‌اند و حتی بردگی را دوست داشتند.
alba

حجم

۶۷۵٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

حجم

۶۷۵٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

قیمت:
۳۸۰,۰۰۰
۲۶۶,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد