- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب حقیقت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب حقیقت
۴٫۲
(۱۳۰)
آیا اگر کسی یا چیزی را بیش از حد دوست داشته باشی و احساس کنی که ممکن است او را برای همیشه از دست بدهی، دچار درد فیزیکی خواهی شد؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کل جعبه آکنده از عکس بود! چه کسی این همه عکس را چاپ کرده بود؟ این روزها با اختراع گوشیتلفن همراه هوشمند؛ تعداد عکسهای فیزیکی کمتر و کمتر شده است. اما عکسهای فراوانی از فرزندان خانواده در این جعبه بر روی هم انباشته شده بودند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اگر عاشق فردی باشی؛ همه چیز از نظر تو متفاوت خواهد بود. قلب، ذهن، احساس و امیدهای آینده خود را با هم و بطور همزمان احساس کردم. من حقیقتآ عاشق شده بودم!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
یک زندگینامه به قلم خود نویسنده که خواننده را وادار کند نویسنده را دوست بدارد؛ یک زندگینامه واقعی نیست. هیچکس بطور کامل دوستداشتنی نیست و شما نباید یک نویسنده را طرد کنید فقط به این دلیل که زندگینامه او را نپسندیدهاید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نویسنده باید شهامت کافی داشته باشد تا خود را همانگونه که هست معرفی کند مگر اینکه بخواهد یک لایه حفاظتی بین روح نویسندگی و کتابهایش ایجاد کند. واژگان باید مستقیمآ از مرکز قلب او بیرون بتراوند تا مستقیمآ بر گوشت و استخوان خواننده نفوذ کنند. مهم نیست از واژگان زشت، صادقانه، خونآلود و یا اندکی ترسناک استفاده میکنید؛ مهم اینست که شفاف و روشن صحبت کنید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کتاب دوم از سری جدید کتابها را از روی قفسه برداشتم؛ آن را باز کردم و در ابتدا فقط قصد داشتم نگاهی اجمالی به آن بیندازم اما سه ساعت تمام مشغول مطالعه شدم!
حتی یک بار هم از جای خود حرکت نکرده بودم؛ بیوقفه کتاب خوانده بودم، فصلهای کتاب را یکی پس از دیگری تمام کردم
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
همیشه سه مرحله را برای تکمیل کتابهای خودم در نظر میگرفتم:
۱. شروع کتاب و احساس نفرت از آنچه قبلا نوشتهام
۲. تداوم نگارش در حالیکه هنوز از همه کتابهایی که نوشتهام متنفر هستم
۳. به پایان رساندن کتاب در حالیکه وانمود میکنم از نگارش کتابم شاد هستم
هرگز در فرآیند نگارش کتابهایم احساس نکردم که یک کار واقعآ خارقالعاده را به پایان بردم و یا اینکه آنچه نوشتم حقیقتآ ارزش خواندن دارد. در اغلب موارد؛ زیر دوش اشک ریختم و همانند یک زامبی به صفحه مانیتور لپتاپ خیره شدم و مرتب از خود پرسیدم که چگونه سایر نویسندگان با اعتماد به نفس بالا کتابهایشان را نوشته و اینگونه معرفی میکنند: این کتاب بهترین کاری است که تاکنون به اتمام رساندهام! خواندن آن را به همه شما توصیه میکنم!
من به عنوان بدترین نویسنده جهان؛ همیشه کتابم را اینگونه معرفی میکنم: کتاب بدی نیست! مطالبی در آن چاپ شده است؛ اگر مایل بودید آنها را بخوانید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پس از گوش دادن به نسخه صوتی کتاب، حس عجیبی داشتم؛ بندهای انگشتانم به واسطه فشار شدید بر روی فرمان اتومبیل کاملا سپید و دردناک شده بودند. دهانم خشک شده بود و عزت نفس من به پایینترین حد ممکن رسیده بود.
او خوب مینویسد! واقعآ عالی مینویسد!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«بعضی خانوادهها اونقدر خوششانس هستند که هیچوقت از این نوع اتفاقات بد رو تجربه نمیکنند اما برخی خانوادهها فقط با رویدادهای بد مواجه میشن؛ یکیبعد از دیگری! اونا هر رویداد بدی که وجود داشته باشه رو تجربه میکنن و بعدش رویداد بد بعدی و همینطور تا آخر.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دوست دارم در خانه بمانم و فقط کتاب بنویسم. تصور من اینست که ایدههایم دوستداشتنیتر از خودم هستند!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
خوشبختانه در منهتن با داشتن یک کارت اعتباری و یک وایفای به راحتی میتوانید مایحتاج خود را تهیه کنید بدون اینکه از خانه خارج شوید. هر آنچه نیاز باشد را درب منزل به شما تحویل میدهند.
چقدر مسخره! یکی از پرجمعیتترین شهرهای جهان تبدیل به بهشت افرادی شده است که مبتلا به ترس بیمارگونه از مکانهای شلوغ و عمومی هستند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
احساس میکردم در اولین سفر خود به خارج از آپارتمان نگران بودم مبادا گم بشوم، برای مثال در سانترال پارک یا یک کتابفروشی بمانم و مسیر خانه را نیابم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فردا قرار است پس از هفتهها بالاخره از آپارتمان خودم خارج شوم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اگر عاشق فردی باشی؛ همه چیز از نظر تو متفاوت خواهد بود.
pantea.yazdani
حالت او به گونهای بود که احساس کردم از قبل آماده این گفتگو بوده است یا شاید حتی منتظر شروع این گفتگو بوده است؛ برای مثال، فردی را بیابد که با گفتگو با وی از شدت غم و اندوه خود بکاهد. اصولا زمانی که بدترین رویدادهای جهان را تجربه کردهاید به دنبال همین نوع فرصتها هستید تا شاید اندکی آرام شوید. شما به دنبال افرادی همچون خود میگردید... شاید افرادی که حتی تجربیاتی بدتر از شما داشتهاند... بدین ترتیب احساس آرامش میکنید چون متقاعد میشوید آنچه بر سر شما آمده است منحصر به شما نیست و دیگران نیز از همین تجربیات داشتهاند.
Mahsa.T94
بسیاری از مردم به نیویورک میآیند تا کشف شوند یا دیده شوند اما بسیاری دیگر (همچون من) برای مخفی شدن به این شهر پناه میآورند.
Mahsa.T94
حقیقت چه بود: زندگینامه یا نامه؟
nazanin
حالا میبینم که تو از خودت میترسی چون فکر میکنی ممکنه کارهای عجیب بکنی و همین مسئله منو نگران میکنه... فقط میخوام بدونم که تو چرا اینقدر از خودت میترسی؟
بیتا
احساس میکردم که اگر از آپارتمان خارج شوم حالت همان مورچه سرگردان را خواهم داشت که به هر سو سر میکشیدم اما بیفایده بود... چپ، راست، داخل یا بیرون...
بیتا
مراقبت از بدن همانند مراقبت از فرزندتان است. گاهی اوقات با سختی و دشواری مواجه میشوید، گاهی اوقات کلافه میشوید و حتی گاهی اوقات تصمیم میگیرید دست از همه اقدامات بشویید اما اگر این کار را بکنید، هجده سال بعد تاوان این اهمالکاری را خواهید داد.
جعفری
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان