بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماجرای نیمرو | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماجرای نیمرو

بریده‌هایی از کتاب ماجرای نیمرو

نویسنده:پژواک سراج
انتشارات:نشر آواژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۹ رأی
۳٫۰
(۹)
همهٔ جذّابیتی که اون اتاق برای من داشت به واسطهٔ کتابخونهٔ بزرگی بود که همهٔ دیوارهای اتاق رو پوشونده بود.
مریم
شاید علّت اینکه کمی با هم‌سن‌وسال‌هام متفاوت بودم، کتاب بود. کتاب، کتاب و کتاب. من خیلی زود با کتاب آشنا شدم. با کمک مامانم کمی زودتر از سنّم خوندن رو یادگرفتم. البته فقط خوندن، نه نوشتن
گیسو
این حقیقت رو عمیقاً پذیرفتم که زندگی یعنی اطاعت محض از اتّفاقات معمول و غیرمعمول؛ و محکوم بودن به اینکه فقط بتونی یه تماشاچی خوب باشی؛ که البته شاید زیبایی زندگی همین باشه. اطاعت محض بدون هیچ پرسشی!
گیسو
ولی می‌تونم جواب یکی از سؤال‌های بزرگ زندگیت رو بدم؛ اینکه چرا بعضی آدم‌ها خودکشی می‌کنن به خاطر اینه که جرأت زندگی کردن ندارن و اینکه چرا بعضی آدم‌ها خودکشی نمی‌کنن به این علّته که جرأت خودکشی رو ندارن
مریم
من تلخی هر روز رفتنش و توهّم اینکه آیا «دوباره برمی‌گرده یا نه» رو هنوز روی قلبم خیلی سنگین حس می‌کنم.
مریم
چقدر تغییرات ظریف و نرم و محلول در گذر زمان اتّفاق می‌افتن. چقدر خودم رو فراموش کردم. باید خودم رو مرور کنم. باید منِ امروزم رو بشناسم. باید با خودم صادق باشم. من کی هستم؟
مریم
. برنده اونیه که آرومه. برنده اونیه که با آدم‌های آروم زندگی می‌کنه
فریبا
چقدر تغییرات ظریف و نرم و محلول در گذر زمان اتّفاق می‌افتن. چقدر خودم رو فراموش کردم. باید خودم رو مرور کنم. باید منِ امروزم رو بشناسم. باید با خودم صادق باشم. من کی هستم؟
Fateme Eslami
دقیق‌شدن توی گذشتهٔ افراد، تغییرات مثبتی ایجاد نمی‌کنه؛ امّا ناآگاهی هم شهوت دونستنِ گذشتهٔ آدم موردعلاقه‌م رو ارضا نمی‌کنه.
مریم
«تغییر»؟ من با تغییر میونه‌ای ندارم. عمدتاً با تغییر کنار نمی‌آم. من مجموعهٔ تجربه‌ها، دیده‌ها و شنیده‌ها، گرمی‌ها و سردی‌ها و شاهد حملهٔ میلیون‌ها کلمه و حس و خاطره‌م؛ از سال‌ها پیش تا همین الآن. حالا قراره توی ۴۰ دقیقه مصاحبت با یک دکتر مشاور، چه تغییر مسخره و سطحی‌ای بکنم؟
مریم
پراید و پورشه؟! واقعاً خنده‌داره! آخه این دو تا چه‌جوری با هم توی این شهر زندگی می‌کنن؟ مثل اینکه یه گرگ و یه بزغاله کوچیک توی یه قفس با هم زندگی کنن! یا اینکه ببینی دو تا مداد با هم ازدواج کردن و یه پاک‌کن به دنیا آوردن! یا مثل اینکه سس کَچاپ رو بریزی روی موز! یا پیاز رو با سس شکلات بخوری! یا مثل ترکیب مزهٔ مدفوع و عسل! همزیستی پراید و پورشه توی یک شهر؟! واقعاً غیرقابل هضمه!
morteza haydary
پراید و پورشه؟! واقعاً خنده‌داره! آخه این دو تا چه‌جوری با هم توی این شهر زندگی می‌کنن؟ مثل اینکه یه گرگ و یه بزغاله کوچیک توی یه قفس با هم زندگی کنن! یا اینکه ببینی دو تا مداد با هم ازدواج کردن و یه پاک‌کن به دنیا آوردن! یا مثل اینکه سس کَچاپ رو بریزی روی موز! یا پیاز رو با سس شکلات بخوری! یا مثل ترکیب مزهٔ مدفوع و عسل! همزیستی پراید و پورشه توی یک شهر؟! واقعاً غیرقابل هضمه!
morteza haydary
پراید و پورشه؟! واقعاً خنده‌داره! آخه این دو تا چه‌جوری با هم توی این شهر زندگی می‌کنن؟ مثل اینکه یه گرگ و یه بزغاله کوچیک توی یه قفس با هم زندگی کنن! یا اینکه ببینی دو تا مداد با هم ازدواج کردن و یه پاک‌کن به دنیا آوردن! یا مثل اینکه سس کَچاپ رو بریزی روی موز!
morteza haydary
واقعیت، جادو، تحوّل، غریزه، در کدوم قسمت مغز تعریف می‌شن؟ مرز بین حقیقت و خیال کجاست؟ هنوز نمی‌تونم تفکیک کنم. هنوز نتونستم عمیقاً درک کنم کدوم قسمت زندگی من خیال بوده و کدوم قسمتش حقیقت. کدومشون باعث آرامشه؟ خیال یا حقیقت؟ فکر می‌کنم هیچ‌کدوم. آرامش در اصالت زیست می‌کنه. اصل بودن. یک خیال اصل و یک حقیقت اصل. اوریجینالیتی. که برای هرکس تعریفی جداگونه داره. برای من اصالت یعنی حذف جزئیات. یعنی مجموعه‌ای که اگر یک جزء از اون کم یا زیاد بشه، زیبایی اون از بین بره. یعنی خودِ خودِ همون چیزی که باید باشه. تا بشه باورش کرد. تا بتونی ازش نیرو بگیری.
milad

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد