-خانم فلاسکو ورداشتی؟
-ورداشتم.
-رمان "صد سال تنهایی" رو هم وردار.
-میرسی بخونیش؟
-آره بابا. دفعه قبل "جنگ و صلح" تولستوی رو همونجا خوندم دیگه.
-آها. باشه. چند تا لقمه کوکو هم درست کردم.
-بیا دیگه! الان راه بیفتیم شاید برسیم اون دو تا صندلی دنج مطب رو که ویوی حیاط و باغچه داره، واسه خودمون بگیریم.
neda
مادرم میگفت: "شوهر خدای دوم است. هر چه بگوید همان است." لابد اجداد مادریام مال یک جایی توی هند بودهاند. آنها هزار تا خدا دارند.
neda
-اگه من شوهر نکنم نمیرم بهشت؟
-نمیدونم ورپریده! نمیدونم.
-چرا همش نمیدونی؟
-دهه ول کن دیگه! کی تا حالا از ندونستن مرده؟
neda
مناجات کسی در نیل وقتی فرعون داشت غرق میشد
"خدای موسی! من فقط یک سربازم!"
neda
تقصیر تو نیست. چشمی در، همه چیز را یک طرفه نشان میدهد. تو همیشه خیلی معلومی. من همیشه تارم.
neda
دلش آب میشود که کاسنیهایش را دارد. فکر میکند آدم بهجای بچه باید یک چیزی مثل کاسنی داشته باشد. با ریشههای قوی که توی خاک سست هم دوام بیاورد. مثلا توی خاک سست جنگ.
neda
-چرا همش نمیدونی؟
-دهه ول کن دیگه! کی تا حالا از ندونستن مرده؟
M Banoo
گفتی برای تقویت زبان باید ماهواره بگیریم بابا! حالا انگلیسیات خوب شد؟ زبان خودمان هم یادمان رفته!
محمدامین علیزاده
ولی اوضاع جوریه که فردوسی که هیچی، رستم هم بیاد دیگه نمیتونه قضیه رو جمع کنه. کسره شد "ه" تموم شد رفت.
M Banoo
مثل همه این وقتها تا برگردی خانه بیدار میمانم. و تو را میبخشم که هیچ وقت عاشقم نمیشوی.
تقصیر تو نیست. چشمی در، همه چیز را یک طرفه نشان میدهد. تو همیشه خیلی معلومی. من همیشه تارم.
M Banoo