بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ی رالز | طاقچه
کتاب فلسفه‌ی رالز اثر رابرت بی‌تالیس

بریده‌هایی از کتاب فلسفه‌ی رالز

۴٫۰
(۵)
نظریه‌های سنّتی عدالتِ لیبرالی «مبتنی» بر نظریه‌های فلسفی بنیادی‌تر هستند یا چنین پشتوانه‌ای دارند. اگر به سرآغاز اعلامیه استقلال رجوع کنیم، می‌بینیم که چون خالق همه اشخاص را برابر خلق کرده است، پس ما حقوقی ناستاندنی نظیر «حق حیات، حق آزادی و حق تلاش برای کامروایی» داریم ۶۰۱ Jefferson,. خطوط کلّی اصول عمده سیاسی در اعلامیه استقلال برگرفته از همین نظر الاهیاتی درباره منشأ استحقاقات اخلاقی انسان‌هاست. استراتژی مشابهی را می‌توان در رساله دوّم لاک یافت که درواقع الهامبخش جفرسن در نوشتن اعلامیه بوده است. در رساله دوّم، لاک تصریح می‌کند که انسان‌ها «همگی ساخته یک آفریننده توانا و بی‌نهایت خردمند» هستند که هر شخصی را چنان خلق کرده است که «برابر و مستقل» باشد
esrafil aslani
چون در نظر لیبرال‌ها نقش دولت در وهله نخست حفاظتی است و نه پرورشی، پس دولت لیبرالی کاری به کار کمال اخلاقی شهروندانش ندارد؛ درواقع، لیبرال‌ها به این اندیشه ارسطویی به دیده تردید می‌نگرند که فقط یک راه برای خوب‌زیستن هست. همانگونه که راولز می‌گوید، «افراد خیر خودشان را به طُرُق گوناگون می‌یابند، و بسیاری چیزها ممکن است برای شخصی خوب باشند و برای شخصی دیگر خوب نباشند» ۳۹۳TJ,. بنابراین، باید شهروندان را به حال خود گذاشت تا خودشان کشف کنند چه چیزهایی ارزشِ دنبال کردن در زندگی را دارند، تا «خودشان خیر خودشان را معین کنند» ۳۹۳TJ, این آزادی دنبال کردن خیر بنا به رأی شخصی در نگاه لیبرال‌ها شاید پایه‌ای‌ترین آزادی باشد؛ همانگونه که جان استیوارت میل می‌گوید، «یگانه آزادی‌ای که شایسته نام آزادی است آزادی دنبال کردن خیر خود به شیوه دلخواه خود است» ۱۷Mill,. البته آزادی دنبال کردن خیر به دلخواه خود نیز قیدی دارد، قیدی آشنا. این دنبال کردن خیر خود نباید مانع و رادعی برای دیگرانی شود که خیر خودشان را دنبال می‌کنند. اگر من به دنبال چیزی به تشخیص خودم باشم امّا این کار من اخلالی در کار شما به وجود آورد که به دنبال خیری به تشخیص خودتان هستید یا مانع آن شود، دولت باید مداخله کند و جلوی مرا بگیرد. پس تا زمانی که کار فردی تداخلی با کار هیچ‌کس دیگر پیدا نمی‌کند، فرد باید آزاد باشد «کامروایی خودش را به هر طریقی که به نظر خودش بهتر است دنبال کند.» ۷۴Kant,.
آرمان
دولت نباید شیوه مرجّحی از زندگی را تحمیل کند، بلکه باید شهروندان را به حال خودشان بگذارد تا هرچه آزادانه‌تر ارزش‌ها و هدف‌های خودشان را انتخاب کنند به شرطی که همین آزادی برای دیگران هم محفوظ بماند
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
نقش دولت، برخلاف آنچه ارسطو می‌گفت، نقش معلم اخلاق نیست، بلکه نقش نگهبان شب و داور بازی است؛ وظیفه دولت حفظ نظم، حفاظت از جان و مال شهروندان، حل‌وفصل منصفانه دعواها، و مجازات کسانی است که حقوق دیگران را نقض کرده‌اند.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
اصل تفاوت اقتضا می‌کند که اگر توزیع نابرابری هست که در آن بختِ بی‌نصیب‌ترین فرد بیشتر از آنی است که در توزیع برابر است آن توزیع نابرابر را اختیار کنیم.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
«انسان بنا به طبیعتش حیوانی سیاسی است»
khoshnoodi
برخلاف بسیاری از فیلسوفان سنّتی که فکر می‌کردند نظریه‌های اخلاقی و سیاسی متقابل را باید بر این اساس ارزیابی کرد که چگونه با «واقعیات» مربوط به طبیعت بشری تطابق پیدا می‌کنند، راولز نگرشی را اختیار می‌کند که می‌توان آن را نگرش «همسازی‌باورانه» در روانیدن یک نظریه نامید. در نگرش راولز، نظریه‌های متقابل عدالت را باید برحسب چگونگی سازگاریشان با آنچه خود «داوری‌های جاافتاده» می‌نامد ارزیابی کرد ۴۰-۴۶ TJ,. منظور راولز از «داوری‌های جاافتاده» آن دسته از ارزیابی‌های اخلاقی هستند که وقتی در آنها درنگ می‌کنیم به نظرمان بالاخص صحیح و سالم می‌آیند و برای همین شهودآ آنها را واقعیاتی نسبتآ ثابت و پایه‌ای در نظر می‌گیریم که هر نظریه عدالتی باید با آنها همخوان باشد. همانگونه که راولز شرح می‌دهد: سؤال‌هایی هستند که احساس می‌کنیم بایستی به نحو خاصی به آنها پاسخ داد. مثلا، ما مطمئنیم که عدم تساهل دینی و تبعیض نژادی ناعادلانه‌اند. ما فکر می‌کنیم اینگونه چیزها را با دقت سنجیده‌ایم و به نتیجه‌ای رسیده‌ایم که به عقیده‌مان داوری بیطرفانه‌ای است که با هیچ توجه بیشتری به منافعمان، عدول از آن ممکن نیست. اینگونه اعتقادات نکات تمهیدی تثبیت‌شده‌ای هستند که فرض ما بر آن است که هرگونه تصوّری از عدالت باید با آنها همخوانی داشته باشد
آرمان
راولز می‌گوید: «عدالت فضیلت نخستین برای نهادهای اجتماعی است، درست همانطور که صدق و حقیقت فضیلت نخستین برای نظام‌های فکری است» ۳TJ,. یعنی درست همانطوری که هر نظام فکری ناصادق را باید رد کرد، عدالت هم مشخصه‌ای است که هر نظام اجتماعی فاقد آن ناپذیرفتنی است. البته، اصطلاح «عدالت» در معانی مختلف و به شیوه‌های مختلف به کار گرفته می‌شود؛ مثلا، بسیار می‌بینیم که واژه «عادلانه» در توصیف چیزهای بسیار مختلفی مثل حکومت، قوانین، احکام قضایی، و رفتار فردی به کار گرفته می‌شود. اما آنچه مدّ نظر راولز است پیش از هر چیز عدالت اجتماعی است، عدالتی که او آن را «ساختار پایه‌ای» جامعه می‌داند. راولز می‌نویسد: در نظر ما، موضوع نخست عدالت ساختار پایه‌ای جامعه است، یا دقیق‌تر بگوییم، شیوه‌ای که نهادهای اجتماعی عمده در توزیع حقوق و تکالیف بنیادین در پیش می‌گیرند و تقسیم مزایای ناشی از همکاری اجتماعی را بر آن اساس معین می‌کنند ۶ TJ,. راولز بعدها در لیبرالیسم سیاسی معنای «ساختار پایه‌ای» را چنین توضیح داد: منظور من از ساختار پایه‌ای، نهادهای عمده سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی جامعه و چگونگی ترکیب‌شدن آنها در یک نظام وحدت‌یافته همکاری اجتماعی از نسلی به نسل دیگر است
آرمان
مایکل سندل این نکته را به زیبایی بیان کرده است: لیبرال‌ها غالبآ بدین مباهات می‌کنند که از چیزی که مخالفش هستند دفاع می‌کنند ــ مثلا پورنوگرافی، یا دیدگاه‌هایی که پسندیده مردم نیست. آنها می‌گویند دولت نباید شیوه مرجّحی از زندگی را تحمیل کند، بلکه باید شهروندان را به حال خودشان بگذارد تا هرچه آزادانه‌تر ارزش‌ها و هدف‌های خودشان را انتخاب کنند به شرطی که همین آزادی برای دیگران هم محفوظ بماند. این پایبندی و دلبستگی به آزادی انتخاب اقتضا می‌کند که لیبرال‌ها دائمآ میان اجازه و تأیید، میان مجاز دانستن یک عمل و تأیید آن فرق بگذارند. آنها می‌گویند مجاز دانستن پورنوگرافی یک چیز است و تأیید آن یک چیز دیگر ۱ ۱۹۸۴a, Sandel.
آرمان
فلسفه سیاسی کلاسیک، دولت و وظیفه اخلاقی آن را در کانون توجّه قرار می‌دهد، حال آنکه در نگاه لیبرالی فرد و آزادی او در کانون توجّه است. برای همین، فیلسوفان سیاسی کلاسیکی نظیر ارسطو این سؤال را در مرکز توجه قرار می‌دهند که در چه نوع دولتی زندگی خوب میسّر می‌شود؟ پس در نگاه کلاسیک به سیاست ضرورت دولت مفروض است. در مقابل، رابرت نوزیک می‌نویسد: افراد صاحب حق‌اند، و چیزهایی هست که هیچ‌کس یا هیچ گروهی نمی‌تواند نسبت به آنان انجام دهد (چون حقوق آنان را نقض می‌کند). این حقوق چنان نیرومند و چنان گسترده‌دامن هستند که این سؤال را پیش می‌آورند که با این حساب دولت و کارگزارانش چه کارهایی باید بکنند و اصلا آیا کاری می‌ماند که بکنند؟ حقوق فردی چه جایی برای دولت باقی می‌گذارد؟ ixNozick, نوزیک می‌گوید، «مسئله اصلی در فلسفه سیاسی، که مقدم بر مسئله چگونه سازمان دادن به دولت است، این مسئله است که آیا اصلا دولت باید باشد یا نه» Nozick,.
آرمان

حجم

۱۲۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۲۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۵۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد