بریدههایی از کتاب شازده کوچولو
۴٫۵
(۶۲۵)
این ستارهشناس با استفاده از منطق علمی، کشف خود را در کنگرهی بینالمللی ستارهشناسی اعلام کرد که باعث ایجاد جنجال بزرگی شد؛ اما چون لباس سنتی تُرکها را تنش میکرد، هیچکس حرفهایش را باور نکرد.
آدمبزرگها اینطوریاند دیگر...
reza samani
اگر مرا اهلی کنی، آنوقت به همدیگر نیازمند میشویم. آنوقت تو در تمام دنیا برای من منحصربهفرد میشوی و من هم در تمام دنیا برای تو بی همتا میشوم...
پدرام
«چیزهایی که مهمند، هیچوقت با چشم دیده نمیشوند».
فاطمه ناظریان
«اما من همهجا را دیدهام، هیچکس اینجا نیست.»
شاه جواب داد: «خب، تو میتوانی خودت را محاکمه کنی، این سختترین کار دنیاست. محاکمه خودت ازمحاکمه هر بنی بشری مشکلتر است. اگر موفق شوی به درستی دربارهی خودت قضاوت کنی، آنگاه یک عالم به تمام معنا میشوی.»
فاطمه ناظریان
به فراموشی سپردن یک دوست، همیشه غم انگیز است.
فاطمه ناظریان
شازدهکوچولو ماتش برده بود. همهی آنها شبیه گل خودش بودند. با بهت و حیرت پرسید: «شماها کی هستین»؟
شکوفههای گل سرخ جواب دادند: «ما گل سرخیم».
شازده کوچولو آهی کشید و بسیار احساس بدبختی کرد . گلش به او گفته بود در تمام کهکشان مثل او وجود ندارد»!
گل نرگس
به فراموشی سپردن یک دوست، همیشه غم انگیز است
乙_みG
چشمها قادر به دیدن نیستند، آدمها باید با قلبشان ببینند...
کتاب خوان کوچک
آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند؛ اما تو نباید آن را فراموش کنی. تو تا ابد نسبت به چیزی که اهلیاش کردهای مسئولی. تو مسئول گلت هستی».
zahra
«اگر کسی عاشق یک گل باشد که توی میلیونها و میلیونها ستاره، فقط یک شاخه از آن باشد، برای شاد شدنش کافی است، فقط نگاهی به ستارهها بیندازد و با خودش بگوید: گل من یکجایی میان این ستارههاست؛ اما اگر گوسفند گل را بخورد، در یک لحظه، همهی ستارگانش خاموشی شده باشند. خوب، تو فکر میکنی که اینها مهم نیست»؟ دیگر نمیتوانست حرف بزند؛ چون کلماتش با هقهق گریه قطع شد.
حـــامـــیـــن
فقط با دل میشود همهچیز را به درستی دید؛ چشمها قادر به دیدن ذات انسانها نیستند».
Hasan Chitgar
آدمهای خودپسند هرگز هیچ صدایی را نمیشنوند، جز صدای تعریف و تمجید.
rozow
«خب، تو میتوانی خودت را محاکمه کنی، این سختترین کار دنیاست. محاکمه خودت ازمحاکمه هر بنی بشری مشکلتر است. اگر موفق شوی به درستی دربارهی خودت قضاوت کنی، آنگاه یک عالم به تمام معنا میشوی.»
Felani
سوزنبان گفت: «آدمیزاد هرگز از جایی که هست راضی نمیشود».
amir
«میدانی؟! وقتی کسی خیلی دلش گرفته باشد، دوست دارد غروب آفتاب را تماشا کند»!
هاله
آدمهای خودپسند هرگز هیچ صدایی را نمیشنوند، جز صدای تعریف و تمجید.
عمران رئیسی
به یاد روباه افتادم: اگر کسی اجازه بدهد که اهلیاش کنند، باید خطر گریه کردن را هم قبول کند.
A322
اما رازی را که میخواستم بهت بگم، یک راز بسیار ساده است: فقط با دل میشود همهچیز را به درستی دید؛ چشمها قادر به دیدن ذات انسانها نیستند».
A322
روباه آهی کشید و گفت: «حیف که هیچچیز کامل نیست»!
A322
نمیبایست از او فرار میکردم. باید به مهر و محبتی که پشت کلکهای معصومانهاش بود، پی میبردم. گلها همهشان پر از اینجور تضادها هستند؛ اما من خامتر از آن بودم که راه عشق ورزیدن به او را بدانم
کاربر ۱۵۸۳۵۲۳
حجم
۶۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۶۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۳۰%
تومان