بریدههایی از کتاب مرد ایدهآل
نویسنده:رابرت الکس جانسون
مترجم:سیمین موحد
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۸ رأی
۳٫۷
(۱۸)
در قدیم، مرد با راهنمایی والدینش ازدواج میکرد و زندگی خانوادگی کاملا سنتی و کلیشهای داشت و بهندرت ممکن بود که به آزادی در این انتخاب فکر کند.
Dexter
مردان و زنان در جستجوی تجارب متفاوتی در یکدیگرند! مرد در جستجوی تأیید، گرما، ملایمت و مهربانی است تا آنها را به مردانگی مستقیم خود بیفزاید. عطش مرد برای درک شدن یکی از قویترین نیازهای کل شخصیت اوست. کسب تأیید یا طلسم یا حتی یک کلمه همگی جان و روح معنا برای او هستند. فیلمهای سینمایی و رمانهای بیشماری حول عطش قهرمان برای تأیید و تحسین شدن و کسب اعتبار از سوی محبوب میچرخد. بخش اعظم خشونت مرد صرفآ راه ناشیانه و نخراشیده درخواست این اعتبار است.کوچکترین حرف ناخوشایند از جانب بانویش میتواند پیروزی را درنظر مرد به خاکستر تبدیل کند، زنان از این سازوکار وجود مرد چندان آگاه نیستند و بهندرت میدانند که چه قدرتی روی او دارند.
آنیمای مرد در ابعاد درونیاش از همان قوانین ولی به شکل نامحسوستر پیروی میکند. در این قلمرو مرد تابع خلقوخوی خود است ـیعنی همان
امیر عباس پور
اما با فرهنگی که قویترین نماد مردانگیاش تصویر گاوچران است چهکار میتوانید بکنید؟ نیمی از واژه کاو بوی یا گاوچران یعنی کاو (گاو ماده) مؤنث است و نیم دیگر یعنی بوی (پسر) نابالغ است. چرا بهجای کاوبوی، نمیگوییم بولمان؟
مریم غفار
در هر صورت مردان کمی، توانایی درک اهمیت زنانگی در زندگی درونی و بیرونی خود را دارند.
Dexter
وظیفه هر مرد جوانی را بهسادگی میتوان هنر تحول عقده مادرش به کهنالگوی مادر دانست. انجام دادن این کار بهمفهوم تبدیل خصوصیات ارتجاعی و آهونالهکن خودش به احساس امنیت در زندگی و قدرت کسب موفقیت است. مردی که از حمایت کهنالگوی مادر برخوردار است بینش شگفتی از قدرت و توانایی دارد.
امیر عباس پور
. راهحل ایدهآل، ازدواج کردن با زنی است که معرف یکی از تصاویر آنیمای مرد باشد تا مرد بتواند در زندگی واقعی توان خود را به ظهور رساند و خودش را پیدا کند. یکی از وظایف فرهنگی بزرگ عصر ما یافتن راهحل خلاق برای آنیمای دوگانه مرد است.
امیر عباس پور
تقریبآ تمام احساس ارزش، امنیت، شادی، رضایت، تعلق و سعادت مرد از طبیعت زنانه درونش ناشی میشود.
احسان رضاپور
وای به حال خانهای که مرد عقده مادر حل نشدهاش را روی زنش متمرکز کند. زن بیچاره هیچ کاری را نمیتواند درست انجام بدهد. او هر قدمی که بخواهد بردارد با مانع مواجه میشود و باید با بدبینی مفرط و گرایش مخرب و واپسگرایانه شوهرش بجنگد.
Zohreh
زن خواهان چیزهای بسیار متفاوتی از مردانگی است. ثبات، امنیت، شکل، نظم، وضوح و آزادی در واقع نیازهای او از مرد خویشاند. مرد اغلب اوقات قادر نیست اینها را بشنود و چنان از طرحهای بزرگ و چشماندازهای بیپایه لاف میزند که با عدمدرک تواناییهای خویش بهطرز وحشتناکی زن را زخمی میکند. مردان و زنان اغلب اوقات مثل کشتیهایی هستند که در تاریکی بدون دیدن یا درک یکدیگر از کنار هم میگذرند. اگر بخواهیم روابطمان از عزت و آزادی لازم در این عصر برخوردار باشد، باید بر تاریکی عدمدرک فائق شویم. هرکس عمدتآ با عدمدرک نیازهای خاموش دیگری به او ضربه میزند و زخمیاش میکند. شنیدن نیازهای عجیب و غریب شریک زندگی خود بهمفهوم نبوغ ناب در رابطه است.
امیر عباس پور
ترک تاریکی عقده مادر و تفحص در قلمرو متعالی کهنالگوی مادر وسیله موفقیت و پیروزی است. در حالی که عقده مادر برای مرد جوان بسیار خطرناک است، کهنالگوی مادر طلایی ناب است و خود قلمرو پرورش قدرت و حمایت در زندگی است زیرا کهنالگوی مادر در همه جا و همه وقت همراه ماست و ما را احاطه کرده است همانند هوایی است که تنفس میکنیم، آبی که مینوشیم و یا کل جهان فیزیکی است که از ما حمایت میکند. بدون کهنالگوی مادر، ما حتی یک ثانیه زنده نمیمانیم. کهنالگوی مادر، کل دنیای مادرانه با جوهر الهی آن، دنیایی قابلاتکاء، پرورشدهنده و خیرخواه است.
امیر عباس پور
او، اگر مردی از نامزد یا زنش بخواهد الهه باشد، صحنه را برای تراژدی محتوم چیده است زیرا زن نمیتواند الهه او شود و مردی که بر اثر عطش خود برای زنانگی مقدس کور شده، نمیتواند زن را همانگونه که هست ببیند و بپذیرد.
امیر عباس پور
زن خواهان چیزهای بسیار متفاوتی از مردانگی است. ثبات، امنیت، شکل، نظم، وضوح و آزادی در واقع نیازهای او از مرد خویشاند. مرد اغلب اوقات قادر نیست اینها را بشنود و چنان از طرحهای بزرگ و چشماندازهای بیپایه لاف میزند که با عدمدرک تواناییهای خویش بهطرز وحشتناکی زن را زخمی میکند. مردان و زنان اغلب اوقات مثل کشتیهایی هستند که در تاریکی بدون دیدن یا درک یکدیگر از کنار هم میگذرند. اگر بخواهیم روابطمان از عزت و آزادی لازم در این عصر برخوردار باشد، باید بر تاریکی عدمدرک فائق شویم. هرکس عمدتآ با عدمدرک نیازهای خاموش دیگری به او ضربه میزند و زخمیاش میکند.
sam
وظیفه هر مرد جوانی را بهسادگی میتوان هنر تحول عقده مادرش به کهنالگوی مادر دانست. انجام دادن این کار بهمفهوم تبدیل خصوصیات ارتجاعی و آهونالهکن خودش به احساس امنیت در زندگی و قدرت کسب موفقیت است. مردی که از حمایت کهنالگوی مادر برخوردار است بینش شگفتی از قدرت و توانایی دارد.
احسان رضاپور
اصرار مرد جوان برای ماجراهای خطرناک هم پوشش نازکی به روی عقده مادر اوست. خطر کشته شدن روی موتورسیکلت یا آویزان شدن از صخرهای خطرناک نشانه دستاندازی عقده مادر در جامه مبدلِ نهایت مردانگی است. آرزوی شکست خوردن یا مردن در مرد دارای عقده مادر بهقدری قوی است که او مدام باید به این تجارب خطرناک رو بیاورد تا در نبردش پیروز شود.
احسان رضاپور
نزدیک اژدها بودن یعنی در معرض خطر سم او بودن و سم اژدها هم به آسیبپذیرترین نقطه وجود مرد یعنی روحیه و خلقوخوی او حمله میکند. عقده مادر به این شکل عجیب پنهانی که برای مرد گیجکننده است میجنگد. جنگیدن با عنصر زنانه شبیه جنگیدن در ساحل مهآلود است. مردانگی خشن بهکلی ناکارآمد است. آگاهی و وضوح، ابزارهای مؤثر و کارآمدند.
احسان رضاپور
بیشتر افسردگیهای مردان در واقع، روی سطح آمدن عقده مادرشان است.
احسان رضاپور
معمولا مردان باتکبر تمام فکر میکنند که قدرت، دارایی و تسلط است که برایشان سعادت بهبار میآورد. اما اینطور نیست. سعادت یعنی زنانگی وجود مرد، یعنی کیفیتی احساسی که معمولا مرد برای کشف آن باید تلاش کند.
احسان رضاپور
من صدها بار به مردان گفتهام «به خانه برو و نیم ساعت به حرفهای زنت گوش بده و ببین او واقعآ کیست!» مردی که چنین کند چیزهای زیادی کشف خواهد کرد.
مریم غفار
اغلب اوقات قادر نیست اینها را بشنود و چنان از طرحهای بزرگ و چشماندازهای بیپایه لاف میزند که با عدمدرک تواناییهای خویش بهطرز وحشتناکی زن را زخمی میکند. مردان و زنان اغلب اوقات مثل کشتیهایی هستند که در تاریکی بدون دیدن یا درک یکدیگر از کنار هم میگذرند. اگر بخواهیم روابطمان از عزت و آزادی لازم در این عصر برخوردار باشد، باید بر تاریکی عدمدرک فائق شویم. هرکس عمدتآ با عدمدرک نیازهای خاموش دیگری به او ضربه میزند و زخمیاش میکند. شنیدن نیازهای عجیب و غریب شریک زندگی خود بهمفهوم نبوغ ناب در رابطه است.
مریم غفار
در ایام قدیم، سنت و قانون، این عناصر را به درستی از هم جدا و مشخص کرده بود. برای انجام دادن هر کاری در زندگی راه درستی وجود داشت. معمولا مرد برای تصمیمگیری در حوزه زنانه به زنش وابسته بود و زن کارهای مردانه را به او میسپرد. خیلی چیزها درباره این طرز زندگی میتوان گفت اما تکامل باعث شده تا ما از این راهحل ساده بگذریم. حالا مرد خواهان آزادی در دنیای درونیاش است و مخصوصآ این روزها زنان هم خودمختاری مردانگی خودشان را میطلبند
مریم غفار
حجم
۵۲٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۵۲٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۴۰%
تومان