فیونا با ناراحتی فکر کرد، نسلی که از عباراتی مثل به روش درست به دنیا نیامدن استفاده میکردند به سرعت در حال ناپدید شدن هستند.
مژده
هرگز کسی سیسی را نخواسته بود. نه مادرش، نه پدرش، ولی همیشه احساس امنیت میکرد. هیچ وقت آنطور که در نگاه سونیا میدید احساس خطر نکرده بود. هیچ وقت اتفاق آنچنان بدی برای او نیفتاده بود. نه چندان بد.
مژده
تمام فکرها کنار میرفت و فقط بدنش بود که فعالیت میکرد و در این فعالیت تکتک حرکاتش با هم هماهنگ بود. هیچ دختر وراجی در زمین هاکی نبود، هیچ کلیشه و دشمنیای هم؛ نه شایعه و نه دروغی. آنها تقریباً در سکوت و غم بازی میکردند، نفسهایشان بیرون دمیده میشد و حرکاتشان مصمم بود
مژده
«برای تحقیق، مثل چیزی که من انجام دادم، باید وضعیت اون زمان رو درک کنی. اون موقع اینترنتی در کار نبود، هیچ راهی برای افزایش خشم با کمپینهای توییتی نبود، دوربینهای دیجیتالی در کار نبود که هر کسی بتونه عکس بگیره و در لحظه اون رو برای تمام دنیا بفرسته.»
Somayeh