بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند | طاقچه
تصویر جلد کتاب آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند

بریده‌هایی از کتاب آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۳۶ رأی
۲٫۴
(۳۶)
آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند
ᶜʳᶻ
باید اول به خودم برسم تا قوی باشم، حالم خوب بشه و دیگه به کمک کسی نیاز نداشته باشم. بعد از این مرحله است که می‌تونم عاشق بشم. کاملاً.
zeynab
تصمیم گرفتم بخوابم. خواب باعث می‌شد همه‌چیز را فراموش کنم.
ℜÅЇИ_GЇℜL
او هنوز آنجا بود؛ هنوز و من به این «هنوز» چنگ زده بودم.
زهرا۵۸
والدین کالین هم آمده بودند پسرشان را ببینند اما به آن‌ها اجازه ندادم او را لمس کنند. او فقط به من تعلق داشت. صبر فلیکس هم برای آنکه مرا متقاعد کند از او جدا شوم تمام شده بود. او از فرصت استفاده کرد تا به من یادآوری کند که باید با کلارا هم وداع کنم. دخترم همیشه تنها موجود روی زمین بود که می‌توانست مرا از کالین جدا کند. مرگ نیز هیچ چیز را تغییر نداده بود. دست‌هایم از هم باز شد و جسد شوهرم را رها کردم. برای آخرین بار لب‌هایش را بوسیدم و از اتاق خارج شدم.
زهرا۵۸
آدم‌های خوشبخت کتاب می‌خوانند و قهوه می‌نوشند.
Mary gholami

حجم

۱۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد