بریده‌هایی از کتاب آخرین سخنرانی

عذرخواهی مناسب، سه بخش دارد: ۱ ـ کاری که کردم اشتباه بود. ۲ ـ از اینکه تو را دلخور کردم ناراحتم. ۳ ـ چطور می‌توانم جبران کنم؟

اگر آنچه را می‌خواستید به‌دست نیاوردید، لااقل تجربه کسب کرده‌اید.

همه‌ی ما وقت و انرژی محدودی داریم. هروقتی را که صرف آه و ناله کنیم، مانع می‌شود تا به اهداف خود برسیم، و ما را شادتر نمی‌کند.

تنها چیزی که شما دارید، وقت است. و یکدفعه روزی فرا می‌رسد که کمتر از آنچه تصورش را می‌کردید، وقت دارید.

وجود دیواری آجری هم دلیلی دارد، صرفا برای فاصله انداختن نیست

"یک شیر مجروح دلش می‌خواهد بداند که هنوز هم می‌تواند نعره بکشد. و پای شرافت و عزت‌نفس من در میان است، که درواقع هیچ ربطی به غرور و نخوت ندارد. "

"فردا حتی اگر نتیجه‌ی اسکن هم بد باشد، دلم می‌خواهد بدانی که همین‌قدر زنده ماندن هم عالی است. بودن و زندگی کردن در کنار تو معرکه است. هر چیزی در مورد اسکن بشنویم، من با شنیدن آن نمی‌میرم. من فردا و پس‌فردا که نمی‌میرم. بنابراین قدر امروز را می‌دانم که روزی معرکه است. و دلم می‌خواهد بدانی که چقدر از امروز لذت می‌برم

اگر مسیری درست و صادقانه را در زندگی پیش بگیرید، اجر معنوی نصیب شما می‌شود. رؤیاهای شما به سراغتان می‌آیند."

بهترین میانبر، همان راه دور و درازی است که درواقع سه کلمه‌ای است: کار پرتلاش.

زمانی شانس و اقبال به سراغ آدم می‌آید که تسلط و فرصت با هم ادغام شود.

وجود دیواری آجری هم دلیلی دارد، صرفا برای فاصله انداختن نیست. این دیوارها برای این است تا به ما فرصت بدهند که نشان بدهیم با چه ولعی خواستار چیزی هستیم.

ما نمی‌توانیم این را تغییر بدهیم. صرفا باید تصمیم بگیریم که چگونه واکنش نشان دهیم. ورق‌هایی را که به دستمان می‌رسد نمی‌توانیم تغییر دهیم. باید بازی کنیم و پیش برویم.

، یکی از دستیاران مربی به سراغم آمد و به من قوت قلب داد و گفت: "مربی گراهام زیادی به تو سخت گرفت، مگر نه؟ " من که قوایم حسابی تحلیل رفته بود، به سختی گفتم: "اوهوم. " دستیار به من گفت: "این کار خوبی است. وقتی تو گند بزنی و کسی حرفی به‌ات نزند، یعنی از تو قطع امید کرده‌اند. "

غیرقابل نفوذترین دیوارهای آجری از پوست و گوشت ساخته شده‌اند

تنها چیزی که شما دارید، وقت است. و یکدفعه روزی فرا می‌رسد که کمتر از آنچه تصورش را می‌کردید، وقت دارید.

زمان هم عین پول بی‌بروبرگرد باید کنترل شود. گاهی دانشجویانم با شنیدن حرف‌های من، چشم‌غره‌ای تحویلم می‌دادند. اما من در کنار آنها می‌ایستادم و اصرار می‌کردم که وقت خود را صرف چیزهای نامربوط نکنند. به آنها می‌گفتم وقت صرف کردن برای چیزهای بی‌اهمیت که هنر نیست.

طرز فکر و سیاست ما در قبال چالش‌های زندگی بسیار مهم است

عمر کوتاه است و با گذشت زمان و محدودیتی که زندگی بر انسان تحمیل می‌کند، تسلیم شدن و تن در دادن بهترین کار ممکن است.

مهارت در مورد ارائه‌ی راه‌حل‌های عالی نیست، بلکه در این مورد است که فرد می‌تواند با منابعی محدود، بیشترین تأثیر را بگذارد.

اگر آنچه را می‌خواستید به‌دست نیاوردید، لااقل تجربه کسب کرده‌اید