«تنها تفاوت من با ديوانهها اين است که من ديوانه نيستم!»
mari quinn
روزی که فقر ریشهکن بشه، ما شاهد بزرگترین انقلاب روحی جهان هستیم.»
دالی ناباورانه خندید. لورکا مکثی کرد و ادامه داد: «میدونم برات باورنکردنیه. چون ما توان تصور روزی رو که این انقلاب بزرگ از راه برسه، نداریم.»
moonchild
دالی نگاهی موشکافانه به داییسامان و بعد به تابلوی خودش کرد و گفت: «بعد از اون انفجار وحشتناک، تمام قوانین هنری باید از نو تعریف میشد. بر اساس فیزیک هستهای. چیزی که هم ترسناکه، هم پر از ایده و فکر.»
امیرعلی رضوی
«تنها تفاوت من با ديوانهها اين است که من ديوانه نيستم!»
booklover
«تنها تفاوت من با ديوانهها اين است که من ديوانه نيستم!»
mahnia
«من الانم فکر میکنم اگه قراره تغییری اتفاق بیفته باید توی کشور خودمون باشه. نه اینکه از کشورمون بریم و فکر کنیم این یه تغییره. اسپانیاست که نیاز به تغییر داره نه پاریس. بالاخره یه روز باید نسیم آزادی به این کشور بوزه و همه یاد بگیریم که هرکس حق داره شبیه خودش زندگی کنه و آزاد باشه.»
moonchild
«فقط حرفی برای گفتن داشتن مهم نیست. باید حرف تازهای برای گفتن داشت جوون!
booklover
«بعضیها اونقدر جالبن که حتی وقتی ازشون بد میگن باز آدم دوست داره بره از نزدیک باهاشون آشنا بشه.
booklover
«تنها تفاوت من با ديوانهها اين است که من ديوانه نيستم!»
ماني به تبلتي که توي دست محسن بود، نگاه کرد و چشمش به اين جمله افتاد. بهمحض ديدن جمله توجهش جلب شد. در ادامهي جمله آمده بود:
«وقتي اين را به فرويد گفتم، اول متعجب نگاهم کرد. بعد سکوت کرد. کمي که گذشت يکهو زد زير خنده. فهميدم زيگموند فرويد را هم ميشود خنداند. فقط بايد قِلقَش را بلد بود.»
همينکه خواست اسم نويسندهي متن را بخواند، محسن رفت به صفحهاي ديگر و مطلبي دربارهي فوتبال باز کرد. فقط «سا»ي اول اسم را ديده بود. دمغ به محسن نگاه کرد و گفت: «نذاشتي اسم نويسندهي مطلب رو کامل بخونم.»
محسن گفت: «بيخيال ماني! ميخوام ببينم بازي رئال مادريد با بارسلونا چه ساعتيه.»
هرماینی گرنجر