بریدههایی از کتاب قطعهای از آسمان؛ دوکوهه
۴٫۰
(۲)
شرفالمکان بالمکین (اعتبار مکانها به انسانهایی است که در آنها زیستهاند)
sedighe_movaghar
اما غذاهای مرسوم و تکراری پادگان دوکوهه، ظهرها اغلب عبارت بود از عدسپلو، قیمه و قورمهسبزی و شبها آبگوشت، آش، کتلت، خیار و پنیر و گوجهفرنگی که چون سه رنگ سبز و سفید و قرمز داشت، به آن پرچم میگفتند و غذای عجیبی که مخلوطی بود از آبگوشت و خوراک و خورش که نیروها به آن میگفتند «گزارش هفتگی». ناگفته نماند که به مناسبتهای خاصی مانند ایام تولد ائمه یا عید نوروز، غذای مناسبتر و به قول رزمندهها، غذای سلطنتی همراه با دسر نیز تحویل نیروها میشد.
sedighe_movaghar
شهید آوینی و دوستانش، عید ۶۸، ۷ ماه بعد از پایان جنگ، به دوکوهه آمدند، تا هم یادی از دوستان سفرکردهٔ خود بکنند و هم دوکوهه را از تنهایی دربیاورند.
فکه (بهرام درخشان)
تعدادی از نیروهای تیپ ۸ نجف و تیپ ۱۴ امام حسین (ع) با هلیکوپتر راهی منطقه شدند. صحنهٔ اعزام اولین گروه از نیروهای ساکن دوکوهه به خط مقدم، دیدنی بود. نشستن و برخاستن هلیکوپترها و شور و حال بسیجیهای اعزامی، همه را به تماشا کشیده بود.
فکه (بهرام درخشان)
۴ آذرماه ۱۳۶۵ چند هواپیمای عراقی بالای سر پادگان چرخیدند و به نوبت دوکوهه را بمباران کردند. در این بمباران، محوطهٔ ضلع غربی حسینیهٔ حاجهمت و نیز محل نگهداری خودروهای اسقاطی مورد اصابت بمب قرار گرفت
فکه (بهرام درخشان)
شهدا انسی دارند با دوکوهه که مپرس. با ذره ذرهٔ خاکش، با زمینش، با دیوارهایش، با ساختمانهایش، با همهٔ آنچه در چشم ما هیچ نمیآید.
فکه (بهرام درخشان)
گفتهاند شرفالمکان بالمکین (اعتبار مکانها به انسانهایی است که در آنها زیستهاند) و چه خوب گفتهاند. دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سالهای سال با شهدا زیسته است، با بسیجیها، و همهٔ سرّ مطلب در همینجاست. اگر شهدا نبودند و بسیجیها، آنچه میماند پادگانی بود دَرَندشت، با زمینهایی آسفالته، خشک و کم دار و درخت، ساختمانهایی معمولی، کوتاه و بلند، و تیرکهایی که بر آن پرچم نصب کردهاند. اما دوکوهه سالها با شهدا زیسته است، با بسیجیها، و از آنها روح گرفته است؛ روحی جاودانه.
کاربر ۲۸۴۸۱۸۷
حجم
۶۶۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۶۶۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد