مردم بهشت رو مثل باغ فردوس تصور میکنن، جایی که میتونن روی ابرها شناور بشن و در رودخانهها و کوهها دمی آسوده بیارامند. ولی این صحنه پردازیها بدون آرامش معنایی نداره.
.ً..
کاپیتان گفت: «فکر میکنم مثل ماجرای آدم و حوا تو کتاب مقدس باشه. اولین شب آدم روی زمین. وقتی دراز میکشه تا بخوابه، تصور میکنه که همه چیز تمام شده، مگه نه؟ نمیدونه خواب چیه. چشمانش بسته میشه و فکر میکنه داره از این دنیا میره. درسته؟ درحالیکه اینطور نیست. صبح روز بعد از خواب بیدار میشه و دنیای جدیدی پیش روی خودش میبینه. اما چیز دیگهای هم داره. دیروزش رو داره.»
کاپیتان لبخند زد: «سرباز، برای همین هم هست که به اینجا میایم. بهشت همینه. اینجا معنای دیروزهاتو درک میکنی.»
mina
میگویند عشق را پیدا میکنند، انگار چیزی است که پشت سنگ پنهان باشد. اما عشق شکلهای بسیاری دارد و هرگز برای هیچ مرد و زنی یکسان نیست
ناهید