بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر عشق | طاقچه
کتاب سفر عشق اثر رضا احسانی

بریده‌هایی از کتاب سفر عشق

نویسنده:رضا احسانی
انتشارات:انتشارات سدید
امتیاز:
۴.۶از ۸ رأی
۴٫۶
(۸)
هر جا دلت گرفت، کمی محتشم بخوان هِی در میان گریه بگو جان، بگو حسین
هانیه سادات
شیخ محمود می‌گفت: «صاحب منزلی را که در آن آش می‌پختند دیدم، که به مغازه‌دار محل می‌گفت: رشته‌اش رو بزن به حساب. یعنی این‌ها این‌قدر با مرام‌اند که با مقروض کردن خودشان، زائران حضرت (ع) را اطعام می‌کنند».
هانیه سادات
فضای حسینیه پر شده بود از اشک‌های شوق و آه‌های حسرت. اشک شوق مسافران و زائران و آه حسرت آن‌ها که توفیق زیارت در این موسم را نیافته بودند.
ادریس
پر از هراس و امیدم که هیچ حادثه‌ای شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست!
ادریس
«سفینه النجاه» حسین (ع) از سایر زورق‌ها امن‌تر و به سوی ساحل نجات، شتابان‌تر است.
ادریس
«آقا، شما را به خدا قسم سلام ما را هم به حضرت (ع) برسان. بفرمایید که یک عده به زائران شما چای دادند و از آن‌ها پذیرایی کردند.»
ادریس
حبیب بن مظاهر هنگام رفتن به کربلا در دکان عطاری با مسلم بن عوسجه روبرو شد. از او پرسید: کجا می‌روی؟، مسلم گفت: حنا می‌خرم تا به حمام بروم. حبیب گفت: الان زمان این کارها نیست؛ از سیدالشهداء (ع) نامه رسیده و باید رفت. مسلم تا شنید، حتی به خانه نرفت؛ و راهی کربلا شد!
ادریس
رسول خدا (ص) به امام علی (ع) فرمودند: «خداوند قبر تو و فرزندانت را از بقعه‌ها و باغ‌های بهشتی قرار داده و قلوب بندگان برگزیده و نجیب خود را به سوی شما متمایل ساخته است، به گونه‌ای که در راه شما شکنجه و آزار و تحقیر را متحمل می‌شوند، ولی قبور شما را آباد می‌کنند و به عنوان تقرب به خداوند و دوستی پیامبرش (ص) فراوان به زیارت آن قبور می‌آیند. آنان اختصاص یافتگان به شفاعت من‌اند و در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و مرا در بهشت ملاقات خواهند نمود».
هانیه سادات
و شگفتا که آدمی در می‌ماند که به خاک تعلق دارد یا به افلاک؟ به خاکی که از آن سرشته شده، یا به روحی که در وی دمیده شده؟
میـمْ.سَتّـ'ارے
بهانه و فرصتی برای متحد کردن و یک صدا کردن جمع شیعه، که همیشه از سوراخ تفرقه گزیده شده و می‌شود».
ادریس

حجم

۳۱۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

حجم

۳۱۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد