- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب اپلای
- بریدهها
بریدههایی از کتاب اپلای
۴٫۲
(۱۰۹)
استاد میگفت: وزن کارهای انسان مهم است، نه جرم آنها، وزن کشش دارد اما جرم کشش ندارد. دارم با خودم فکر میکنم ما با کارهایمان چه وزنی روی زندگیها انداختهایم و چه بلاها که سر دیگران نیاوردهایم.
و سنگینتر از آن روز قیامتی است که استاد میگفت خدا وزن عمل را مورد توجه قرار میدهد.
ژنرالیسم
ببین خدا هم نمیخواد. حرف ازدواج من که شد داشتیم به مرگ میرسیدیم.
ژنرالیسم
استاد به دانشجوهای غرغرواش، قهوه در انواع فنجانها تعارف کرد. هر کس فنجانی برداشت یکی چینی یکی پلاستیکی یکی شیشهای. با قیمتهای متفاوت اما داخل همهاش قهوه بود و تلخ.
استاد به شاگردانش گفت: خود فنجان مهم است یا قهوه؟
قهوه!
زندگی یک چیز است. خیلی دنبال جنس و رنگ و مدلش نباشید. سختی و راحتیش برای همه یکی است. چه در خانهٔ اروپایی و آمریکایی چه در ایران خودمان. مهم محتوای زندگی است.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
غربیا از اول این نبودند تلاش کردند این شدند
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
خدایا، از بودن با یک مخلوق کوچکی مثل من خوشحال میشوی؟ منی که دماغم را بگیری جانم در میرود! غذا نداشته باشم به لرز میافتم! من در نگاهت جایی دارم؟ برای چه مرا میخواهی؟ اصلاً اگر نخواهیام به چه کسی باید تکیه بزنم و راه بیفتم در این دنیای بیدروپیکر؟ چه میشوم بدون نگاه تو؟ چه میشوی بی من؟! منی که جانم زیر قدرت توست! حرکتم با تدبیر توست! من به تو چیزی نمیدهم! عجیب نیست که تمام دارایی مرا به دست گرفتهای و هیچ از قدرت و کبریاییت در دست من نیست! آنوقت صدا میزنی که شوق دیدن و بودن مرا داری! یک چیزی این میان به قاعده نیست انگار! شاقول ترازویی که درست کردهای درست کار نمیکند! همهچیز را به نفع من تنظیم کردهای!
ژنرالیسم
با سهراب هم باید صحبت کنم که نگوید چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. به جایش بگوید چشمها را باید بست، بعضی چیزها را نباید دید. کنترل نگاه، دل را هم به مدیریت میکشاند.
ژنرالیسم
هرچند که هر چه مصیبت است از ولنگاری است.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
بشر مخترعش را میخواهد. کنار خالقش آرام است. شخصیت اول داستان به شراب و زن. هم پناه میبرد اما... دروغ است منکر خدا بودن و آرامش داشتن؟ دنیا؛ شاید فقط بتواند آسایش بیاورد.
ژنرالیسم
درختها تکان میخوردند و از شدت باد خم و راست میشدند. چشمانم را تنگ کردهام و تاریکی را میکاوم تا ببینم درختی افتاده است یا نه. همه سر جایشان هستند و فقط در جهت باد خم شدهاند. تا صبح اگر دوام بیاورند و نشکنند، تمام میشود! این درختها، از این طوفانها زیاد دیدهاند فقط نباید کم بیاورند! صبح نزدیک است...
ژنرالیسم
بیاختیار خندهام میگیرد از کار دنیا که بشرش به بشرش رحم نمیکند. استاد به شاگردش!
ژنرالیسم
شاید من اولین و آخرین نگاه خیانتبار سوسن باشم. شاید نادر دست از تنوعطلبی بردارد و با سوسن خوشبخت زندگی کند. دعا که میتوانم بکنم. دعا میکنم اینطور باشد. برای خودم هم دعا میکنم که بتوانم زندگی را بدون دور باطل و نابود کنندهاش پیش ببرم!
ژنرالیسم
و انسان، بیعقل به زندگی ادامه داد...
ژنرالیسم
و انسان، عقل را چال کرد.
ژنرالیسم
و خدا عقل را آفرید.
ژنرالیسم
باشه...باشه! زندگی خودت. پس چرا دختر مردم رو کشیدی وسط این لجنزار؟ اینا آدمن آریا!
به من چه؟ مگه من گفتم، خودش خواست!
ژنرالیسم
زندگی خودمه میخوام به گند بکشمش.
من مردهٔ این مدل استدلالها هستم. همه ادعا دارند که زندگی خودشان است؛ اما به مشکل که میخورند کل اجتماع و مسئولین را به نقد میکشند. انفرادی میخورند، اجتماعی توقع میکنند.
ژنرالیسم
دور دور تاریکیهاست و سردخانهٔ تاریک آخر همهٔ خوشیها.
ژنرالیسم
اصلاً چرا مردم آب را هم فروشی کردهاند؟
ژنرالیسم
بیخیالی هم عالمی داشت. کاش میشد نسبت به همهٔ دنیا بیخیال زندگی کرد. یک بهمنچه، یک بهدرک.
ژنرالیسم
بچههای نازنین ما حیفند.
ژنرالیسم
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۸۰۰
۲۷,۹۰۰۵۰%
تومان