بریده‌های کتاب فقط غلامِ حسین باش
کتاب فقط غلامِ حسین باش اثر حمید حسام

کتاب فقط غلامِ حسین باش

نویسنده:حمید حسام
انتشارات:انتشارات صریر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۴ رأیخواندن نظرات
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد/ یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
میـمْ.سَتّـ'ارے
گرمای دشت ذهاب کشنده‌تر از تیر و ترکش عراقی‌ها یا مار و عقرب‌های مسیر بود. از دشمن دور بودیم اما حس غریب تشنگان کربلا تا عمق جانمان می‌رسید. آفتاب تیز و گرمای پنجاه درجه در روز، همهٔ دشت را مثل سراب می‌کرد. مغزمان می‌جوشید. و قاطی می‌کردیم و یک‌بار یکی از نیروهای گشتی از لشکر ۲۷ از فرط گرما، جنون‌زده شد. لباسش را کند و به سمت عراقی‌ها رفت و دیگر هیچ خبری از او نشد.
لیلا
دستم را دور گردنش انداختم. بوسیدمش و حتی گریه کردم. و دم گوشش گفتم: «اجازه بده برگردم اطلاعات!» سرش را بالا برد و گفت: «نه!» بغلش کردم: «نمی‌توانم جای دیگری کار کنم.» دوباره و جدی‌تر جواب داد: «گفتم نه!» کمی بهم برخورد، ولی جرئت جسارت نداشتم. با التماس گفتم: «طرح و عملیات جای من نیست.» چشم در چشمم انداخت و گفت: «برو گردان، فقط همین!» گفتم: «نزدیک یک سال است که به گردان رفته‌ام، بیشتر بچه‌هایی که به امر شما به گردان رفته‌اند به اطلاعات برگشته‌اند و یا شهید شده‌اند!» گفت: «خوب، برو تو هم شهید بشو!»
seyyedbazdar
«ابو عامر» معلم «حّربن یزید ریاحی» در کودکی به او گفت: «ای حّر، هرگاه بین دو امر درماندی، نگاه کن که کدام کار قیامت تو را تامین می‌کند، پس آن را برگزین.»
هستی
«لیلا دو سه بار مریض شد، هر بار که بردمش پیش دکتر، خوب نشد، بدتر هم شد. آخرین بار دکتر پرسید چرا پدر این بچه همراه شما نیست و من گفتم پدرش در جبهه است. دکتر گفت: این بچه چیزیش نیست. الاّ اینکه دلتنگ باباش شده، برو پیغام بده که پدرش برگردد و او را ببیند.
لیلا
کلید توفیق ما در جنگ، همین رابطه‌های دلی بود. رابطه‌ای که از سر ترس از مافوق و یا اجبار نبود، بلکه به معنی واقعی کلمه، برادر هم بودیم.
روح الله
علی در همه چیز احساس پدری نسبت به بقیه داشت. از آب و غذا، تا فشنگ و مهمات. حتی گاهی با تراکتور، شبانه راه کوه و کمر را درمی‌نوردید و برای ما آب می‌آورد و تازه سر شب اسم خودش را هم جزو نگهبان‌ها می‌نوشت و پابه‌پای بقیه تا صبح بیدار می‌ماند. اصلا با خواب و استراحت بیگانه بود. خستگی را نمی‌شناخت. کم‌کم معنی آدم بودن و انسانی زیستن و چنگ زدن به ریسمان الهی را با دیدن او فهمیدم.
لیلا

حجم

۲٫۸ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۹,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد