بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیمار خاموش | صفحه ۶۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیمار خاموش

بریده‌هایی از کتاب بیمار خاموش

۴٫۴
(۱۶۲۳)
ما از بخش‌های مختلفی ساخته شده‌ایم. از چیزهای خوب و بد. یک ذهن سالم این تعادل نداشتن‌ها را تحمل می‌کند و در یک زمان بخش‌های بد و خوب را با تردستی کنترل می‌کند. بیماری روانی دقیقاً به معنای ناتوانی در این نوع تلفیق است و در نتیجه تماس‌مان را با بخش‌های غیرقابل پذیرش خود از دست می‌دهیم
azar
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگی‌مان با هم فرق دارد.
azar
البته با تحقیقات بی‌شمار دربارهٔ رشد مغز می‌دانیم که حقیقت این نیست. ما با مغز نیمه کامل به دنیا آمده‌ایم که بیش‌تر به تودهٔ گلی خاک رس می‌ماند تا یک تودهٔ آسمانی. همان‌طور که دونالد وینیکوت، روان‌تحلیلگر معروف گفته: «چیزی به اسم کودک وجود ندارد و شخصیت ما در انزوا شکل نمی‌گیرد. بلکه از ارتباط با دیگران حاصل می‌شود. از طریق نیروهای دیده نشده و ازیادرفته‌ای به نام والدین.»
Farshid
«درس خواندن به دردم نمی‌خورد. می‌دانی؟ می‌خواهم بروم و اجرایش کنم.» «چه را؟ هنرپیشگی را؟» «نه. زندگی را.»
بیتا
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگی‌مان با هم فرق دارد.
بیتا
او گفت: «درس خواندن به دردم نمی‌خورد. می‌دانی؟ می‌خواهم بروم و اجرایش کنم.» «چه را؟ هنرپیشگی را؟» «نه. زندگی را.»
🍁paiiz
«خب تئو! چه‌طور حوصله داری که درس بخوانی؟» «شاید چون نمی‌خواهم بیرون بروم و زندگی کنم. شاید چون ترسو هستم.»
🍁paiiz
او راحت می‌خندید و اغلب باعث می‌شد که حس کنم از نوعی تاریکی درونی رنج می‌برد.
🍁paiiz
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگی‌مان با هم فرق دارد.
🍁paiiz
چند روز بعد این دفترچه را نشانم داد تا در آن بنویسم. جلدی چرمی و سیاه و صفحات سفید و خالی زیادی دارد. سرم را روی نخستین صفحهٔ دفتر گذاشتم و نرمی‌اش را حس کردم. مدادم را تراشیدم و شروع کردم. حق با او بود. حال بهتری دارم. نوشتن یک جور آزادسازی است. یک جور تخلیه که می‌توانی با آن خودت را شرح دهی. به نظرم چیزی مثل درمان.
ramtin
دوران نوزادی دوران سعادتمندی نیست. بلکه دوران خوفناکی است. وقتی نوزادی به دام دنیای بیگانه می‌افتد، نمی‌تواند خوب ببیند و مدام از دیدن دنیای جسمانی شگفت زده می‌شود. از این‌که گرسنگی آلارم دارد، از حرکات ورزشی، غرق شدن در احساسات. ما همیشه تحت حمله‌ایم و به درمان نیاز داریم تا استرس‌های‌مان تسکین یابد و همین باعث می‌شود که تجربیات خوبی داشته باشیم و با این رفتار آرام آرام می‌فهمیم که چه‌طور وضعیت جسمی و روانی خود را کنترل کنیم. اما توانایی‌مان در تحویل گرفتن خودمان مستقیماً به توانایی مادرمان در تحویل گرفتن‌مان بستگی دارد و اگر هرگز چنین چیزی را از طرف مادر خود تجربه نکرده باشیم، چه‌طور می‌توانیم آن را یاد بگیریم؟
یلدا
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگی‌مان با هم فرق دارد.
آترین🍃
انگیزهٔ واقعی‌ام خودخواهی محض بود. می‌خواستم به خودم کمک کنم. و عقیده داشتم همهٔ افرادی که در مرکز سلامت روانی کار می‌کنند، همین انگیزه را دارند. ما به سمت این حرفه کشیده شده بودیم، چون آسیب دیده بودیم و می‌خواستیم از این درس‌ها برای التیام خودمان بهره ببریم.
آترین🍃
توانایی‌مان در تحویل گرفتن خودمان مستقیماً به توانایی مادرمان در تحویل گرفتن‌مان بستگی دارد و اگر هرگز چنین چیزی را از طرف مادر خود تجربه نکرده باشیم، چه‌طور می‌توانیم آن را یاد بگیریم؟ کسی که هیچ وقت نیاموخته خودش را تحویل بگیرد، در زندگی مضطرب می‌شود. همان احساسی که بیون برایش از عبارت «وحشت گمنام» استفاده می‌کند. چنین فردی همیشه به دنبال تحویل گرفتن‌های بی‌نظیر از سوی منابع خارجی است. مثلاً برای تسکین اضطراب بی‌نهایتش مشروب می‌نوشد یا به شیوه‌ای دیگر خودش را آرام می‌کند. من هم به ماری جوآنا اعتیاد پیدا کرده بودم.
لیلی مهدوی
تپه بالا می‌رفتم، چشمانم پر از اشک شد. برای مادرم یا خودم و حتی آن فقیر بی‌خانمان گریه نمی‌کردم. برای همه گریه می‌کردم. همه جا پر از درد است و ما فقط چشم‌های‌مان را به روی‌شان می‌بندیم. واقعیت این است که همهٔ ما وحشت‌زده‌ایم و همدیگر را می‌ترسانیم.
لیلی مهدوی
به دلایلی نمی‌توانستم به مرد بی‌خانمان فکر نکنم. جدا از ظاهر کثیفش چیز دیگری در او وجود داشت. یک جور ترس یا یک حس غیرقابل وصف. او را به صورت کودکی در آغوش مادرش تصور کردم. یعنی هیچ وقت مادرش فکر می‌کرد که فرزندش چنین مرد کثیف و بدبو و دیوانه‌ای می‌شود که کف پیاده‌رو بنشیند و غرغر کند؟
لیلی مهدوی
او گفت: «مرا کشت. پدرم مرا کشت.» حالا دست‌کم چیزی داشتم که روی آن کار کنم. چیزی درباره‌اش می‌دانستم. اثر احساسی زخم‌های روانی بر کودکان و آشکار شدن‌شان در بزرگسالی.
AP
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند. زیگموند فروید
shaghayegh
نصیحت‌های روت را پس از نخستین ارتباطم با کتی خوب به یاد دارم. «انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش می‌دهد، به من اجازهٔ اشتباه می‌دهد و آیا وعده‌های غیرممکن می‌دهد یا نه؟»
یلدا
عشقی که صداقت نداشته باشد، اسمش عشق نیست
fatemef8

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان