بریدههایی از کتاب بیمار خاموش
۴٫۴
(۱۶۲۷)
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
زیگموند فروید
Mosavi
رفتار جوانانه و مرموزی داشت که بیشتر به مالخرها شبیه بود تا روانپزشکها.
Mahshid84
در حین حرف زدن متوجه شدم که فرقی نمیکند که جزئیات حرفهایم چهقدر ناراحتکننده باشد. چون هیچ حسی به آنها نداشتم. من از دنیای احساساتم جدا شده بودم. مثل دستی که از مچ قطع شده باشد.
Mahshid84
هدف از درمان، اصلاح گذشته نیست. بلکه درمان بیمار را قادر میکند تا با گذشتهاش روبهرو شود و آن را برای همیشه کنار بگذارد.
Mosavi
میخواستم بغلش کنم. اما نتوانستم. کتی رفته بود. کسی که آنقدر دوستش داشتم، برای همیشه ناپدید شده و این غریبه را بهجا گذاشته بود.
Mosavi
به یاد داشته باشید که دوران نوزادی دوران سعادتمندی نیست. بلکه دوران خوفناکی است. وقتی نوزادی به دام دنیای بیگانه میافتد، نمیتواند خوب ببیند و مدام از دیدن دنیای جسمانی شگفت زده میشود. از اینکه گرسنگی آلارم دارد، از حرکات ورزشی، غرق شدن در احساسات. ما همیشه تحت حملهایم و به درمان نیاز داریم تا استرسهایمان تسکین یابد و همین باعث میشود که تجربیات خوبی داشته باشیم و با این رفتار آرام آرام میفهمیم که چهطور وضعیت جسمی و روانی خود را کنترل کنیم. اما تواناییمان در تحویل گرفتن خودمان مستقیماً به توانایی مادرمان در تحویل گرفتنمان بستگی دارد و اگر هرگز چنین چیزی را از طرف مادر خود تجربه نکرده باشیم، چهطور میتوانیم آن را یاد بگیریم؟ کسی که هیچ وقت نیاموخته خودش را تحویل بگیرد، در زندگی مضطرب میشود.
Mosavi
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
زیگموند فروید
Mosavi
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگیمان با هم فرق دارد.
Mosavi
گاهی دلم میخواست که بتوانم ناپدید شوم.
raha
هدف از درمان، اصلاح گذشته نیست. بلکه درمان بیمار را قادر میکند تا با گذشتهاش روبهرو شود و آن را برای همیشه کنار بگذارد.
saina
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
saina
کسی که برای دیدن، چشم و برای شنیدن، گوش دارد، شاید خودش را متقاعد کند که هیچ چیز فناپذیری نمیتواند رازی داشته باشد. اگر لبانش خاموشند، با نوک انگشتانش حرف میزند و راز نگفته از هر روزنهاش سر به بیرون میزند.
زیگموند فروید، مقدمهای بر روانتحلیلگری
Mahdie
نوشتن یک جور آزادسازی است. یک جور تخلیه که میتوانی با آن خودت را شرح دهی. به نظرم چیزی مثل درمان.
Mahdie
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگیمان با هم فرق دارد.
بهار
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگیمان با هم فرق دارد.
بهار
«لطفاً این را بدان که آدمها غیرقابل پیشبینی هستند و بیاحساس، سر به هوا و نامهربان میشوند. آنها سعی میکنند خودشان را مهربان نشان دهند تا در عشق پیروز باشند. این یک داستان قدیمی است.
mahshid zadmehr
در تمام طول راه تا لندن احساس افسردگی داشتم. غمگین و خسته. نزدیک بود اشکم سرازیر شود. نمیتوانستم بگویم که این غم متعلق به پاول است یا خودم.
maryam
در راه برگشت به خانه سوار اتوبوس شدم. کنار شیشه نشستم و به بیرون زل زدم. حق با روت بود. عشقی که صداقت نداشته باشد، اسمش عشق نیست.
باید به خانه میرفتم و با کتی روبهرو میشدم.
باید ترکش میکردم.
maryam
هدف از درمان، اصلاح گذشته نیست. بلکه درمان بیمار را قادر میکند تا با گذشتهاش روبهرو شود و آن را برای همیشه کنار بگذارد.
mh.mirvakili
خدا را شکر که این دفتر را برای نوشتن دارم. باعث میشود عقلم را از دست ندهم. چون کس دیگری نیست که بتوانم با او حرف بزنم. کسی که به او اعتماد کنم..
mh.mirvakili
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان