بریدههایی از کتاب بیمار خاموش
۴٫۴
(۱۶۲۷)
نوشتن یک جور آزادسازی است. یک جور تخلیه که میتوانی با آن خودت را شرح دهی. به نظرم چیزی مثل درمان.
umiumi
انگار بیچارگی برای لحظهای کوتاه در محاصرهٔ آزادی قرار بگیرد و درخشانتر شود. کورسویی در تاریکی.
کویر
هدف از درمان، اصلاح گذشته نیست. بلکه درمان بیمار را قادر میکند تا با گذشتهاش روبهرو شود و آن را برای همیشه کنار بگذارد.
آلیس میلر
melika
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
Kimia Bahari
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
Zeinab
همه جا پر از درد است و ما فقط چشمهایمان را به رویشان میبندیم. واقعیت این است که همهٔ ما وحشتزدهایم و همدیگر را میترسانیم.
Zeinab
همه جا پر از درد است و ما فقط چشمهایمان را به رویشان میبندیم
حیدری
نمیخواستم بمیرم. نه هنوز. نه فعلاً که زندگی نکرده بودم.
حیدری
هر دومان در اولین فرصت خانه را ترک کردیم. اما خیلی زود فهمیدیم که فاصلهٔ جغرافیایی تاثیر کمی روی دنیای درونمان دارد. بعضی چیزها به راحتی از یاد نمیروند
علی
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
زیگموند فروید
kian
جنون قتل و جنون خودکشی در لحظه متولد نمیشوند. منشأ آنها به سرزمین پیش از حافظه، دوران کودکی، سوءاستفادهها و بدرفتاریها برمیگردد که در طول سالها قدرت میگیرد و ناگهان منفجر میشود و اغلب هدفی نادرست را نشانه میگیرد.
kian
عشقی که صداقت نداشته باشد، اسمش عشق نیست
faezehswifti
«دربارهٔ عشق. دربارهٔ اینکه چهقدر به خاطر آتشبازی در عشق مرتکب اشتباه میشویم. به خاطر درام و رفتارهای غیرمعمول. اما عشق واقعی خیلی آرام و بیحرکت است. و اگر آن را زیاد از جنبهٔ هیجانانگیز نبینی، خستهکننده است. عشق، عمیق و خونسرد است. و البته پایدار. تصور میکنم که تو به معنای درست کلمه به کتی عشق میدهی. خواه یا ناخواه او هم میتواند به شیوهای دیگر آن را به تو برگرداند.»
faezehswifti
دونالد وینیکوت، روانتحلیلگر معروف گفته: «چیزی به اسم کودک وجود ندارد و شخصیت ما در انزوا شکل نمیگیرد. بلکه از ارتباط با دیگران حاصل میشود. از طریق نیروهای دیده نشده و ازیادرفتهای به نام والدین.»
faezehswifti
هیچ چیز فناپذیری نمیتواند رازی داشته باشد. اگر لبانش خاموشند، با نوک انگشتانش حرف میزند و راز نگفته از هر روزنهاش سر به بیرون میزند.
Sajjad Nikmoradi
من و تو کودکی مشابهی داشتیم. پدرهایمان شبیه به هم بودند. و هر دومان در اولین فرصت خانه را ترک کردیم. اما خیلی زود فهمیدیم که فاصلهٔ جغرافیایی تاثیر کمی روی دنیای درونمان دارد. بعضی چیزها به راحتی از یاد نمیروند.
کتاب خوان
تنها راه فراموش کردن یک خواب این است که بیدار شوی تا محو شود. اما من داشتم در کابوس بیانتهای بیاعتمادی، سردرگمی و حسادت ناخواسته گیر میافتادم.
کتاب خوان
بالای یقهٔ پیراهنش، خالکوبی تریبال داشت.
ehsan
هفت سال پیش از لاتویا به اینجا آمدم.
ehsan
افراد بیگناه تمایل دارند که با صدای بلند بیگناهیشان را فریاد بزنند. آلیسیا نه تنها ساکت بود، بلکه نشانی از پشیمانی هم در او دیده نمیشد.
کتاب خوان
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان