بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیمار خاموش | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیمار خاموش

بریده‌هایی از کتاب بیمار خاموش

۴٫۴
(۱۶۲۷)
جنون قتل و جنون خودکشی در لحظه متولد نمی‌شوند. منشأ آن‌ها به سرزمین پیش از حافظه، دوران کودکی، سوءاستفاده‌ها و بدرفتاری‌ها برمی‌گردد که در طول سال‌ها قدرت می‌گیرد و ناگهان منفجر می‌شود و اغلب هدفی نادرست را نشانه می‌گیرد
Oryx & Crake
حالا همه چیز را واضح می‌دیدم و هدف بزرگ‌تر خدا را درک می‌کردم. خدا در دوران کودکی و زمانی که حس می‌کردم خیلی تنها و وحشت‌زده‌ام، مرا به حال خود وانگذاشته بود. او همیشه کتی را در آستینش مخفی کرده و منتظر بود که مثل جادوگری زبردست او را برایم خلق کند.
Royas
فکر می‌کنم خطر داشتن دفتر خاطرات این است: همه چیز را اغراق می‌کنید، زیر نظر هستید و مرتباً حقیقت را کش می‌دهید. ژان پل سارتر
saba
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند.
sima
عشقی که صداقت نداشته باشد، اسمش عشق نیست
Qeziii
کسی که مدام و خیلی خوب دروغ می‌گوید، می‌تواند بدون احساس پشیمانی به شریکش خیانت کند
Qeziii
«نمی‌دانستم برای دیدن بهترین دوستم به دعوت‌نامهٔ کتبی نیاز دارم.»
مهدی بهرامی
. امروز فهمیدم که چه‌قدر از او خوشم نمی‌آید.
مهدی بهرامی
. روت به من گفت که چرا کتی را انتخاب کردم. چون راه بهتری بود که ثابت کند پدرم حق داشت و من بی‌ارزشم و لایق دوست داشته شدن نیستم. با این کار نشان دادم که همان کسی هستم که هرگز کسی دوستش نخواهد داشت.
مهدی بهرامی
م. نصیحت‌های روت را پس از نخستین ارتباطم با کتی خوب به یاد دارم. «انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش می‌دهد، به من اجازهٔ اشتباه می‌دهد و آیا وعده‌های غیرممکن می‌دهد یا نه؟»
مهدی بهرامی
به خانه رفتم و بسته را باز کردم. نصف مقداری بود که انتظارش را داشتم. اما بوی آشنا و تندش مشامم را پر کرد. جوانه‌های کوچک علف که با نخ طلایی بسته شده بودند. قلبم تند می‌زد. انگار با دوستی بسیار قدیمی روبه‌رو شده‌ام و حالا دیگر او را دارم. از آن پس گاه‌گاه و هر زمان که چند ساعتی در خانه تنها می‌شدم و مطمئن بودم که کتی زود برنمی‌گردد، می‌کشیدم.
مهدی بهرامی
. اما توانایی‌مان در تحویل گرفتن خودمان مستقیماً به توانایی مادرمان در تحویل گرفتن‌مان بستگی دارد و اگر هرگز چنین چیزی را از طرف مادر خود تجربه نکرده باشیم، چه‌طور می‌توانیم آن را یاد بگیریم؟
مهدی بهرامی
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند. زیگموند فروید
مهدی بهرامی
بابت هر ثانیه‌ای که با هم می‌گذراندیم احساس قدردانی و شادمانی می‌کردم. می‌دانستم که چه‌قدر خوش شانسم و چه بخت شگفت‌انگیزی بابت این عشق دارم. بختی بسیار کمیاب. دیگران این‌چنین خوشبخت نیستند. بیش‌تر بیمارانم عشق را تجربه نکرده بودند
مهدی بهرامی
پدرم با خصومت واقعی به استقبال‌مان آمد. «چه‌قدر افتضاح شده‌ای تئو! خیلی لاغر شده‌ای. موهایت چرا این‌قدر کوتاه است؟ شبیه مجرم‌ها شده‌ای.» «ممنونم پدر. من هم از دیدن‌تان خوشحالم.»
مهدی بهرامی
«دوستت دارم کتی! با من ازدواج می‌کنی؟» کتی خندید. سپس با لحنی که برایم لذت‌بخش و سرگرم کننده بود، گفت: «بله!» روز بعد بیرون رفتیم و یک جفت حلقه انتخاب کردیم. و این‌جا بود که واقعیت شرایط برایم روشن شد. ما نامزد کرده بودیم. در کمال تعجب، نخستین کسانی که به یادشان افتادم، والدینم بودند.
مهدی بهرامی
جنون قتل و جنون خودکشی در لحظه متولد نمی‌شوند. منشأ آن‌ها به سرزمین پیش از حافظه، دوران کودکی، سوءاستفاده‌ها و بدرفتاری‌ها برمی‌گردد که در طول سال‌ها قدرت می‌گیرد و ناگهان منفجر می‌شود و اغلب هدفی نادرست را نشانه می‌گیرد
مهدی بهرامی
از مادرم می‌پرسیدم که چرا پدر همیشه از دست من عصبانی است. شانه‌هایش را بالا می‌انداخت و می‌گفت: «من چه بدانم؟ پدرت پاک دیوانه است.» وقتی می‌گفت که او دیوانه است، شوخی نمی‌کرد. اگر روان‌پزشکی پدرم را معاینه می‌کرد، حتماً بیماری شخصیتی را در او تشخیص می‌داد. یک بیمار درمان نشده در تمام طول عمرش.
مهدی بهرامی
کسی که برای دیدن، چشم و برای شنیدن، گوش دارد، شاید خودش را متقاعد کند که هیچ چیز فناپذیری نمی‌تواند رازی داشته باشد. اگر لبانش خاموشند، با نوک انگشتانش حرف می‌زند و راز نگفته از هر روزنه‌اش سر به بیرون می‌زند. زیگموند فروید، مقدمه‌ای بر روان‌تحلیلگری
صدای اردک
صدای حرف زدن رفتار همیشه بلندتر از واژه‌هاست.
n re

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان