بریدههایی از کتاب بیمار خاموش
۴٫۴
(۱۶۲۷)
همه جا پر از درد است و ما فقط چشمهایمان را به رویشان میبندیم.
marya
کسی که هیچ وقت نیاموخته خودش را تحویل بگیرد، در زندگی مضطرب میشود. همان احساسی که بیون برایش از عبارت «وحشت گمنام» استفاده میکند. چنین فردی همیشه به دنبال تحویل گرفتنهای بینظیر از سوی منابع خارجی است. مثلاً برای تسکین اضطراب بینهایتش مشروب مینوشد
مهدی
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
farnaz3000
یک مرد هیچ وقت زن مورد علاقهاش را ترک نمیکند.
اگر دوستش داشته باشد.
زهرا۵۸
وقتی مادرم با ما خداحافظی کرد، برای مدتی طولانی و بسیار محکم مرا در آغوشش نگه داشت و روی پاهایش بند نبود. احساس غم داشتم. وقتی من و کتی خانه را ترک کردیم، بخشی از من در آنجا مانده بود.
aliamx
رونا موهای کوتاه و بلوندی داشت. اخمو، متفاوت و خیلی خسته بود که بیتردید به خاطر سر و کله زدن با بیمارانی که با او همکاری نمیکردند، به این شکل درآمده بود. آلیسیا هم یکی از این افراد ناامید کننده بود.
لیلی مهدوی
حالا هم همان کرختی به سراغم آمده است. همان میل به مرگ و حلقآویز شدن.
لیلی مهدوی
«موسیقی این قدرت را دارد که سرسختترین افراد را رام کند.
Parinaz
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگیمان با هم فرق دارد.
Somayeh
جالب است. همیشه ترس را حس سردی میدانستم. اما نبود. مثل آتش مرا میسوزاند.
52HERTZ
مامان و تاپ رنگیاش را با بندینک زرد در تنش به یاد دارم. خیلی نازک و ظریف بود. درست مثل خودش. مثل پرندهای کوچک، لاغر بود. رادیو را روشن و مرا مجبور میکرد که با ترانههای پاپ رادیو برقصم. یادم میآید که بوی شامپو و سیگار و کرم دست نیوآ میداد. همیشه ودکا مینوشید. چند ساله بود؟ بیست و هشت؟ بیست و نه؟ جوانتر از حالای من بود.
چه فکر عجیبی!
sumit
یکی از سختترین چیزها این است که در بیشتر موارد وقتی نیاز به دوست داشته شدن داریم، این اتفاق نمیافتد. احساس وحشتناکی است. درد ناشی از دوست نداشته شدن.
umiumi
فاصلهٔ جغرافیایی تاثیر کمی روی دنیای درونمان دارد
بهار قربانی
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
mohammad azadi
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
Sam.
«اوه. خب. نمیدانستم. کجا بود؟»
«پشت تابلو بسته شده بود. گوشهٔ سمت چپ. بالای قاب. محکم چفت شده بود.»
با خودم گفتم پس آنجا مخفیاش کرده بود. پشت تابلویی که از آن بیزار بودم. جایی که نگاه نمیکردم.
دُنیا
همانطور که وینیکوت گفته، هیچ نوزادی نمیتواند از مادرش متنفر باشد، مگر اینکه ابتدا مادر از او متنفر شده باشد.
دُنیا
«انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهٔ اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیرممکن میدهد یا نه؟»
faezehswifti
میدانی تئو؟ یکی از سختترین چیزها این است که در بیشتر موارد وقتی نیاز به دوست داشته شدن داریم، این اتفاق نمیافتد. احساس وحشتناکی است. درد ناشی از دوست نداشته شدن.»
Sayna
آلکستیس جنس قویتری است. او قدم جلو میگذارد و داوطلب میشود که به جای شوهرش بمیرد.
شاید انتظار ندارد که آدمتوس پیشنهادش را قبول کند، اما او قبول میکند و آلکستیس میمیرد و هادس او را با خودش میبرد.
البته داستان اینجا تمام نمیشود. یک پایان شاد دارد. یک قدرت غیرمنتظره بروز میکند. هرکول آلکستیس را از هادس میگیرد و پیروزمندانه به سرزمین زندهها برمیگرداند. او دوباره زنده میشود. آدمتوس با همسرش تجدید دیدار میکند و اشک میریزد. احساسات آلکستیس به راحتی قابل درک نیست. چون او سکوت میکند و دیگر حرف نمیزند.
neda
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان