نقطهٔ آغازِ راهِ رسیدن به اعتمادبهنفس بالا این است که هر روز صبح قبل از اینکه از منزل بیرون برویم، با اعتقاد تمام به خود بگوییم که خلوچل هستیم، عقبافتاده، احمق و کودن هستیم. بدین ترتیب میپذیریم که قدری کار احمقانه، چندان اهمیت زیادی ندارد.
samaneh1983
وقتی بپذیریم که شکست امری عادی است، آنگاه این آزادی را مییابیم که کارهای جدید انجام دهیم و علیرغم دافعههای بسیاری که به نظرمان از بیرون بر ما تحمیل میگردد، ممکن است (آن کار جدید) واقعاً مؤثر واقع شود
samaneh1983
وقتی یاد گرفتیم خودمان را همانطور که هستیم ببینیم و پذیرفتیم که بهطور طبیعی خطاکار هستیم، آنگاه دیگر برایمان چندان فرقی نمیکند که مرتکب کارهای بهظاهر احمقانه شویم
samaneh1983
همهٔ ما همین حالا احمق هستیم، درگذشته احمق بودهایم و در آینده نیز احمق خواهیم بود؛ و این موضوع هیچ اشکالی ندارد. بشریت هیچ گزینهٔ دیگری ندارد.
samaneh1983
اینکه گاه احمق به نظر میرسیم، مرتکب اشتباهات لپی میشویم و کارهای عجیب شبانه انجام میدهیم، دلیل نمیشود که صلاحیت حضور در جامعه را از دست بدهیم
samaneh1983
همگان، هرچقدر مهم و آموزشدیده به نظر بیایند، باز هم احمق هستند.
samaneh1983
اعتمادبهنفس درواقع مجموعهای از ایدهها در مورد جهان و موقعیت طبیعی ما در آن است.
samaneh1983
اعتمادبهنفس نوعی مهارت است و نه هدیهای از سوی خداوند
samaneh1983
باید مراقب باشیم تا به نام خواستههای الهی بر نواقص اساسی خود سرپوش نگذاریم.
SaNaZ
کوششهای خود را صرفاً در یک راستا خلاصه میکنیم و زیاد از لانه امن خود فاصله نمیگیریم تا هیچگاه کسی ما را احمق تصور نکند. به همین دلیل است که گاهی بهترین فرصتهای زندگی خود را از دست میدهیم.
Maang Mirzaei