آریستیپوس بسیار اهل سفر بود. او از سیرن (در لیبی باستان) به آتن و رودس رفت و سپس مجدداً به سیرن بازگشت. در عصر او این رفتوبرگشت چیزی معادل سفر دور دنیا بود. شیوهٔ دیگر آریستیپوس برای لذت بردن از زندگی خرید بود. او شیفته و ستایشگر زندگی لوکس و مرفه بود. یک شیوهٔ او برای کسب ثروت و درآمد، دریافت شهریههای گزاف از شاگردان کلاسهایش بود، درست برخلاف سقراط و افلاتون که به دسترسی آزاد و رایگان به اطلاعات برای همه اعتقاد داشتند و از دریافت شهریه بیزار بودند.
کتاب 1984
آریستیپوس یک لذتجوی عنانگسیخته بود. از عواقب احتمالی و خوفناک لذتجویی بیحدومرزْ هراسی نداشت. برایش اهمیت نداشت که کامجوییِ یکی ممکن است مسبب رنج و آزار دیگری شود و اصولاً به مسئلهای به نام «پرهیزگاری» اعتقادی نداشت. معتقد بود که هدف تمام اعمال ما لذت است پس برای کسب لذت نیازی هم به رعایت کردن عرفهای اجتماع نیست.
کتاب 1984
رالف والدو امرسن اشارهٔ خوبی دارد که در مورد زندگی من یکی خوب مصداق دارد؛ «ما همیشه در حال آماده کردن خودمان برای زندگی کردن هستیم اما هیچوقت زندگی نمیکنیم.»
کتاب 1984
خودم فکر کردم اگه تو بدترین حالتِ ممکن خدایی در کار نباشه و همهٔ ما با مرگمون تمومِ تموم بشیم چرا اینقدر بیخودی خودم رو اذیت کنم.
آترین🍃