بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شغل مورد علاقه | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شغل مورد علاقه

بریده‌هایی از کتاب شغل مورد علاقه

نویسنده:آلن دوباتن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۱۰ رأی
۳٫۹
(۲۱۰)
تفاوت بین ذهن خلاق و ذهن فاقد خلاقیت این نیست که شخص خلاق افکاری متفاوت در سر دارد، بلکه شخص خلاق درونیات ذهنی‌اش را جدی‌تر می‌گیرد
محمدجعفر مغنی
اگزیستانسیالیست‌ها اصلاحیهٔ مفیدی بر این نگاه مرسوم و مهلک ارائه می‌کنند که انتخاب عقلانی و حسابگرانه اساساً می‌تواند هیچ تبعات تراژیکی نداشته باشد. رویکرد کیرکگوری این تصور احساساتیِ مدرن را که کمال امری دست‌یافتنی است، متعادل‌تر می‌کند. بنا به این رویکرد، آلام و مشقّاتِ انتخاب، امری خلاف قاعده و نابهنجار نیست؛ بلکه یکی از یقینی‌ترین و تلخ‌ترین جنبه‌های زندگی و وجود است.
کاربر ۳۴۳۹۱۰۹
این که ایده‌ای تاکنون عملی نشده است به این معنا نیست که ایدهٔ خوبی نیست.
Malihe Saeidi
آن شخصیت‌هایی که هنرمند یا کارآفرین می‌خوانیم، گذشته از دیگر دستاوردهایشان، کسانی اند که کمتر از دیگران برایشان اهمیت دارد که آیا وقتی به سراغ احساس‌ها و دریافت‌های کمتر شناخته شده اما عمیقاً پراهمیت خود می‌روند و بر مبنای آن‌ها کاری را کلید می‌زنند، از منظر دیگران مرموز و غریب به‌نظر برسند یا نه.
Malihe Saeidi
ما هم‌اکنون چیزهای بسیاری می‌دانیم، اما نمی‌دانیم که آن‌ها را می‌دانیم؛ زیرا در فن گردآوری و تفسیر تجربیاتمان هیچ آموزشی ندیده‌ایم
kip
مغز ما برای تفسیر و فهم خودش به‌شکلی بد و ناجور تجهیز شده است.
آترین🍃
در کودکی به تحلیل خوشی‌هایمان نمی‌پردازیم، اما تقریباً فقط در کودکی است که احساس لذت بی‌واسطه و شدید به ما دست می‌دهد. بعد از کودکی وارد بیابانِ دورهٔ بلوغ می‌شویم، به‌تدریج بازیگوشی کنار می‌رود و به دنبال موقعیت اجتماعی می‌افتیم و در نهایت جذب نظام اقتصادی می‌شویم. وقتی به بزرگسالی می‌رسیم اینکه چه چیزی می‌تواند واقعاً به ما لذت بدهد در پایین‌ترین درجهٔ اولویت‌هایمان قرار می‌گیرد.
مجید
وقتی به جایی برسیم که علائق خود را بهتر بشناسیم، یکی از چیزهایی که ممکن است پیش آید این است که تصورات اولیه‌مان را در مورد شغلِ موردعلاقه‌مان مورد بازنگری قرار دهیم و گاهی اوقات برخی از آن‌ها را حذف کنیم. همین‌طور وقتی تجربیات و تصاویر ذهنی‌مان را تحلیل کردیم آن‌گاه خواهیم توانست خواسته‌های حقیقی‌مان را صورت‌بندی کنیم.
ترانه
برای اینکه شخصیتی متعادل، استوار و صبور در خود پرورش دهیم (که در واقعیت بسیار کار دشوار و والایی است)، نیاز داریم با نقص و کاستی کنار بیاییم و سعی نکنیم خودمان را زجر دهیم تا چیزی باشیم که هیچ انسان معمولی‌ای قادر به آن نیست. مفهوم «به‌قدر کافی خوب» برای این ابداع شد که دیگر شرمسار نباشیم که چرا نتوانستیم در حد ایده‌آلی ظاهر شویم که ما را دچار عذاب کرده و حتی نتیجه‌بخش هم نیست. این مفهوم می‌گوید بسیاری از اتفاقاًتِ واقعاً مهم در شرایطی بسیار پایین‌تر از شرایط بی‌نقص و بی‌مشکل رخ می‌دهند.
FerFerism
تصمیم‌گیری بر حسب وظیفه، درآمدی حداقلی را برایمان تضمین می‌کند اما تنها کار خالصانه و پرلذت است که به موفقیت‌های عظیم می‌انجامد. وقتی افراد تحت حکم وظیفه رنج می‌برند، چه بسا مفید باشد حرکتی غیرعادی از خود نشان دهیم و از آنان بپرسیم که فکر می‌کنند از بستر مرگ زندگی خود را چگونه خواهند دید. فکر مرگ می‌تواند به شکلی مؤثر ما را از ترس‌های فراگیرِ نظرات دیگران در مورد خودمان رهایی بخشد. وقتی با چشم‌انداز پایان زندگی روبه‌رو شویم الزامی حقیقتا والاتر از وظیفه و تکلیف نسبت به جامعه را به خاطرمان می‌آورد: یعنی وظیفه‌مان نسبت به خودمان، نسبت به استعدادهایمان و نسبت به علائق و شورمندی‌هایمان.
FerFerism
لذت مال تفنن است؛ رنج مال کار. تعجبی ندارد که وقتی دانشگاه را تمام می‌کنیم این دوگانه چنان در ما جا افتاده که اغلب اصلاً حتی تصورش را هم نمی‌کنیم که جدا از خودمان بپرسیم از ته دل می‌خواهیم چه شغلی را در زندگی پیش بگیریم: اگر در سال‌های باقی‌مانده از عمر چه کار کنیم برایمان جذابیت خواهد داشت. و نیاموخته‌ایم که این‌طور فکر کنیم. حکمِ وظیفه، ایدئولوژی‌ای بوده است که در هشتاد درصد تاریخ بشر در زمین بر ما حاکم بوده و به طبیعت ثانیِ ما تبدیل شده است. این باور در ما ریشهٔ عمیقی دارد که شغل خوب شغلی است که اساساً ملال‌آور، کسل‌کننده و آزارنده باشد. زیرا اصلاً چه دلیلی دارد که کسی به‌خاطر انجام کار به ما پول بدهد؟
FerFerism
اندیشیدن به مرگ نیرویی بی‌همتا دارد تا ما را از رخوت «ابدی» مان به در آورد و وادارمان کند ذهنمان را با جدیت معطوف به این مسئله کنیم که واقعاً می‌خواهیم در زندگی چه کنیم.
جابر
سردرگمی را خیلی ساده نشانهٔ گیجی و بی‌عملی می‌دانیم، نشانهٔ اینکه به‌شکلی غیرمنطقی غرغرو یا مشکل‌پسند هستیم. چه بسا آن را از تبعاتِ بدعادتی و ناز کردن بدانیم («باید به‌خاطر داشتنِ این شغل شاکر هم باشی») یا آن را علامت آزارندهٔ فقدان تعهد کاری و یا بوالهوسی بدانیم.
مرلین
آن شخصیت‌هایی که هنرمند یا کارآفرین می‌خوانیم، گذشته از دیگر دستاوردهایشان، کسانی اند که کمتر از دیگران برایشان اهمیت دارد که آیا وقتی به سراغ احساس‌ها و دریافت‌های کمتر شناخته شده اما عمیقاً پراهمیت خود می‌روند و بر مبنای آن‌ها کاری را کلید می‌زنند، از منظر دیگران مرموز و غریب به‌نظر برسند یا نه.
parvin_pgh
چه بسا ماه‌های متمادی تامل و واکاوی دقیق لازم باشد تا برخی از جنبه‌های اصلیِ شخصیتمان را آشکار کنیم و تشخیص دهیم؛ جنبه‌هایی که در نهایت راهنماهای مهمی به‌سوی یک زندگی شغلیِ خوب خواهند بود.
dreamer
ما آواهای ترس‌ها و شکنندگی‌های غیرمنطقی را درونی کرده‌ایم.
sarina
این که ایده‌ای تاکنون عملی نشده است به این معنا نیست که ایدهٔ خوبی نیست. آنچه باعث می‌شود یک ایده خوب باشد این است که با حس خودمان از چیزهایی که دوست داریم و لذت می‌بریم، پیوند نزدیک و دقیق و روشنی داشته باشد.
علیرضا
ما نیز باید احساساتمان را به دام بیندازیم و تحلیل کنیم و از میان هزاران سرنخ پراکنده، مواد خامی را گرد آوریم که البته قرار نیست به اثری داستانی بینجامند؛ بلکه قرار است به نتیجهٔ بسیار مهم‌تری برسند: یعنی تار و پود زندگی شغلی‌مان در آینده.
کاربر ۶۸۸۳۴۹۸
اگر واقعاً می‌توانستیم ببینیم که زندگی و کار دیگر افراد چطور می‌گذرد احتمالا نظر بسیار متفاوتی نسبت به پیشرفت‌ها و جایگاه خودمان می‌داشتیم
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
جذابیتِ خاصی که پول برایتان دارد به‌خاطر آن است که نوعی شاهد موثق بر درک خوب و مهارت‌های شما است
فرزانه رضایی

حجم

۳۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۳۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان