بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یکی از ما دروغ می گوید | صفحه ۵ | طاقچه
۴٫۲
(۴۸۳)
او همیشه همان دختر داخل مارپیچِ بازی کودکی‌هایمان خواهد بود. همانی که حرکت موهایش مرا هیپنوتیزم می‌کند. به‌طوری‌که فراموش می‌کنم هیچ‌وقت به گرد پایش هم نخواهم رسید.
بابونه
«خیانت اشتباه نیست، انتخابه.»
ฅ^•ﻌ•^ฅ
میلیون‌ها چیز است که باید دربارهٔ آنها باهم حرف بزنیم، اما نمی‌توانیم هیچ‌کدام را به زبان بیاوریم
مونای شاملو
«پس تو هم بی‌نقص نیستی. خب که چی؟ به دنیای واقعی خوش اومدی.»
livay
دارم به این نتیجه می‌رسم که هرچقدر هم اراده‌ات قوی باشد، نمی‌توانی بعضی چیزها را نادیده بگیری.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
بالاخره می‌گوید: «من غیرعادی هستم!»
Nika
نکته‌ای که دربارهٔ حاشیهٔ رقابت‌ها وجود دارد، این است که بعضی‌هایشان برای واقعی بودن، زیادی خوب هستند.
b.shakiba
بعضی از آدم‌ها وجودشان مثل سمّ است. هیچ توضیح دیگری هم برایش وجود ندارد.
Arsi
«افتضاحه. یکی مُرده، اون یکی زندگی چند نفر رو به‌هم ریخته و مردم طوری رفتار می‌کنن که انگار این یه سریال تلویزیونیه. خداروشکر که بیشتر از این طول نکشید.»
A PERSON
وقتی قرار است به‌خاطر جرمی که مرتکب نشده‌ای، آزاد شوی، باید کاغذبازی‌های زیادی را پشت‌سر بگذاری. نظم و قانون.
A PERSON
وقتی‌که یه حرفی رو می‌زنی، چطور می‌تونی پسش بگیری؟
A PERSON
ادامه می‌دهم: «باید بیای اینجا و باهم رینگو رو ببینیم. از پنجره بیا بیرون و بعد با ماشینت بیا اینجا.» این را به شوخی می‌گویم. واقعاً منظوری ندارم، مگر اینکه قبول کند.
A PERSON
اینجا زندان نیست اما اگر کسی بفهمد که ضعیف هستی، به دردسر خواهی افتاد.
nillll
در را پشت‌سرم محکم می‌بندم. از این کارم پشیمان می‌شوم، چراکه اگر دوباره لولایش مشکل پیدا کند، خودم باید آن را تعمیر کنم.
Raya
وقتی‌که یه حرفی رو می‌زنی، چطور می‌تونی پسش بگیری؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آشپزخانه می‌رود و صدای باز کردن در یخچال و بعد به هم خوردن دو بطری را می‌شنوم. وقتی برمی‌گردد با خود یک کورونا می‌آورد
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«پیچیده‌ست. ازدواج خیلی سخت‌تر از اونیه که کسی بخواد توصیفش کنه.
n re
«"من بزرگم، چیزهای زیادی را شامل می‌شوم".»
wolf
صدایی از پشت‌سرم گفت: «خبرها قدیمی هستن "برانوین"؛ صبر کن تا پُستِ فردا رو ببینی.» لعنتی. از اینکه کسی حین خواندن شایعات، مچم را بگیرد متنفرم. مخصوصاً اگر آن فرد، سازنده‌اش باشد. موبایلم را پایین‌تر می‌گیرم و در کُمُدم را محکم می‌بندم. «بعد از این، زندگیِ کدوم بدبختی رو می‌خوای خراب کنی، سایمون؟» از لابه‌لای دانش‌آموزان راهم را به‌سمت در خروجی باز می‌کنم. سایمون هم کنارم راه می‌رود. باحالتی تحقیرآمیز دستش را تکان می‌دهد و می‌گوید: «این کار یه جور خدمت به جامعه‌ست. راستی تو به رجی کراولی درس می‌دادی، مگه نه؟ دوست نداری بدونی که توی اتاقش دوربین داره؟»
کاربر
خیانت اشتباه نیست، انتخابه.
Shaghayegh

حجم

۲۹۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۹۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان