بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مارش رادتسکی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مارش رادتسکی

بریده‌هایی از کتاب مارش رادتسکی

نویسنده:یوزف روت
انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۷ رأی
۳٫۹
(۷)
خوینیتسکی عادت داشت با لحنی ناباورانه و کنایه‌آمیز و بی‌پروا و بی‌ملاحظه بگوید که قیصر پیری خرفت، دولت یک مشت آدم نفهم، مجلس امپراتوری ترکیبی از احمق‌های خوش‌باور و پرشور است، و نهادهای دولتی رشوه‌خوار و ترسو و تنبل‌اند.
Mostafa S
او مرده بود؛ و مرده یعنی دست‌نایافتنی، حتی اگر بر سر گورش ایستاده باشی.
banafsh
در زندگی هر کسی لحظاتی هست که ناگزیر از نوشیدن می‌شود. مسئله‌ای نبود، گذرا بود! شراب ارزان بود. بیشترشان در اثر بدهی کارشان به تباهی کشیده می‌شد.
پویا پانا
در روشنایی کسالت‌بار روز، لحظه‌ای از شراب غافل نمی‌شدند. برعکسش فقط برخی عصرها و برخی شب‌ها ناگزیر از نوشیدن شراب بودند. چون مستی زندگی را راحت می‌کرد! آه، که مرز چه جای شگفت‌انگیزی بود! زندگی را بر آدم‌های هوشیار دشوار می‌کرد؛ اما مگر می‌گذاشت کسی هوشیار بماند!؟
پویا پانا
آن‌ها آدم‌های کم‌توقعی بودند. چنان زندگی فقیرانه‌ای داشتند که گویی از دست‌رنج خود می‌خوردند. اما زندگی آن‌ها از زحمت دیگران می‌گذشت. همیشه در جنب‌وجوش و پای در راه، با زبانی روان و ذهنی روشن، قابلیت تصرف نیمی از دنیا را داشتند، البته اگر معنای دنیا را می‌دانستند؛ که نمی‌دانستند. چون دور از دنیا، جایی بین شرق و غرب، گرفتار بین روز و شب زندگی می‌کردند. خودشان به‌نوعی اشباحی زنده بودند که شب آن‌ها را می‌زاد و در روز به تکاپو می‌افتادند.
پویا پانا
او مرده بود؛ و مرده یعنی دست‌نایافتنی، حتی اگر بر سر گورش ایستاده باشی. پیکر مدفون در خاطراتش به او نزدیک‌تر بود تا جنازهٔ مدفون زیر آن کپهٔ خاک.
نسیم رحیمی
آدم باید همیشه حواسش جمع باشد، خود آدم، شخصاً! آدم باید مراقب عفت همسران مردم هم باشد!
طلا در مس
«وقایع تاریخی همه برای استفاده در کتاب‌های درسی کودکان بازنویسی می‌شوند. به نظر من هم این کار درستی است. بچه‌ها نیاز به الگوهایی در حد فهم خودشان دارند تا در خاطرشان نقش ببندد
matbuat
آدم باید از روبه‌روشدن با دیگران در پله اجتناب می‌کرد؛ چون بدیُمن بود.
نسیم رحیمی
آدم باید رودرروی بیوه‌مردی که به او تسلیت می‌گوید از مرده‌اش تعریف کند.
نسیم رحیمی
دقیقاً کی، کدام لحظه، بالاخره آدم خواهد توانست کلمات مرسوم عرض تسلیت را بگوید و خلاص شود؟ وقتی وارد اتاق پذیرایی می‌شویم، وقتی نشسته‌ایم؟ بعدش باید دوباره بلند شد؟ انگار تا پیش از ادای آن کلمهٔ احمقانه، چیزی که در راه با خود آورده و تمام مدت در دهان حمل کرده بود، کوچک‌ترین صدایی نمی‌شد درآورد. روی زبانش است، سنگین، بی‌مصرف، ازدهن‌افتاده.
نسیم رحیمی
شیوهٔ روایتگری او به‌گونه‌ای است که ممکن است خواننده بار دوم یا سومی که آن را می‌خواند به برداشتی پاک متفاوت با بار اول برسد یا در طول خواندن رمان به برداشت‌های دیگرگون یا متضاد برسد. سبک روت گشودگی به برداشت‌های ممکن است. اما این ویژگی از کجا ناشی می‌شود؟ پاسخ را باید در شیوهٔ روایتگری یوزف روت جست. «روت راوی غیرقابل‌اعتمادی است ـ چنان‌که در ادبیات قرن بیستم رایج است ــ و برای مثال چون گوتفرید کلر یا آدالبرت اشتیفتر نیست که دانای کل و پدرانه دست خوانندگان را بگیرد و در دل وقایع راهنمایی‌شان کند
نسیم رحیمی
آن‌قدر عمر کرده بود که بداند گفتن حقیقت کاری عبث است.
محمد
و هر چه حرف‌های پیرمرد آب‌وتاب‌دارتر و فریادهایش بلندتر، سرجنباندن و تأییدهای فرمانبرانه و از سر عادت پسر کم‌تر و آهسته‌تر می‌شدند و «بله بابا» گفتن‌های خشک و چاپلوسانه‌ای که از زمان کودکی بر سر زبانش افتاده بودند آهنگی دیگرگون می‌یافتند، آهنگی برادرانه و خودمانی. گویی پدر داشت جوان‌تر می‌شد و پسر پیرتر.
banafsh

حجم

۴۸۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۸۵ صفحه

حجم

۴۸۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۸۵ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
۱۲۲,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد