بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بارون‌ساز (مجموه داستان) | طاقچه
تصویر جلد کتاب بارون‌ساز (مجموه داستان)

بریده‌هایی از کتاب بارون‌ساز (مجموه داستان)

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأی
۴٫۰
(۳)
گاه ممکن است یک چاقو که اشتباهی توی کشوِ ادویه در آشپزخانه جا مانده، بی‌هیچ دلیلی غم‌انگیز باشد.
به یاد خسرو
مادرش از زمانی که یادش می‌آمد عادت داشت خودش جلوِ آینه موهای خود را کوتاه کند. هربار خیلی غمگین بود و نمی‌توانست به کسی چیزی بگوید موهایش را کوتاه می‌کرد.
به یاد خسرو
آدم‌ها همین‌طور که پیر می‌شن به فهرست چیزهایی که ازش می‌ترسن، چیزهایی که ازش بدشون می‌آد، یا چیزهایی که حسرتش رو می‌خوردن اضافه می‌کنن. ولی من دلم می‌خواد یه فهرست از چیزهایی که دوست دارم درست کنم.
Raziyeh Safdari
در اندرون پوست من دریایی‌ست که هر گاه بادی برآید از این دریا مه و باران سر برکند و بر زمین فرو بارد.
Raziyeh Safdari

حجم

۱۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

حجم

۱۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد