بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب منگلر، قلاب ماهی وحشت‌انگیز (چهارگانه‌ی دوم غار ارواح؛ جلد هشتم) | طاقچه
کتاب منگلر، قلاب ماهی وحشت‌انگیز (چهارگانه‌ی دوم غار ارواح؛ جلد هشتم) اثر آدام بلید

بریده‌هایی از کتاب منگلر، قلاب ماهی وحشت‌انگیز (چهارگانه‌ی دوم غار ارواح؛ جلد هشتم)

۵٫۰
(۴)
لیا فریاد زد: «اسپایک، کمکش کن!» مکس فریاد زد: «چشمش را هدف بگیر!» تنها نقطه‌ضعف هیولا چشمش بود. شمشیرماهی از زیر سوارکار مرینی خود پایین رفت و به‌طرف هیولای رباتی شیرجه زد. نگاه و توجه منگلر چنان بر راجر متمرکز بود که چیز دیگری نمی‌دید. اسپایک نوک دماغ دراز و تیزش را در محل تماس پایهٔ چشم با بدنهٔ فلزی فرو برد. شمشیرماهی دمش را تکان داد و ضربه‌ای به صورت منگلر زد و بدنش را پیچ‌وتاب داد تا دماغش بیشتر در بدنهٔ ربات بزرگ فرو رود. چند پرتوی نورانی بی‌هدف درون آب شلیک شد. از محل سوراخ‌شدهٔ بدن هیولای رباتی حباب‌های هوا خارج شد. منگلر با صدای الکترونیکی نعره‌ای کشید. آرواره‌های فلزی هیولا باز شدند و راجر که مچش را گرفته بود، با سرعت شنا کرد. خونش با ورود به آب پراکنده می‌شد.
☆rose☆
منگلر به هایپربلید ضربه‌ای زد و آن را از دست راجر بیرون کشید. هیولا با یک فشار هایپربلید را از وسط شکست و تکه‌ها را رها کرد تا به‌سمت دورمینوس سقوط کنند.
☆rose☆

حجم

۱٫۰ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۴۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد