بریده‌هایی از کتاب گله گرگ

در ذات هر زنی گرگی وجود دارد. قبل از این‌که دنیا به او بگوید چه کسی باشد، برای گرگ‌بودن خلق شده است. گرگِ او استعدادش، قدرتش، رؤیاهایش، سخنانش، کنجکاوی‌اش، شجاعتش، شایستگی‌اش، و انتخاب‌هایش هستند، واقعی‌ترین هویتش.

یاد گرفتیم که دختران مجبور نیستند برای جلب توجه پسران لباس بپوشند. می‌توانیم برای خودمان لباس بپوشیم. می‌توانیم مطابق هر احساسی که درون‌مان داریم لباس بپوشیم. می‌توانیم آسایش و آرامش خود را انتخاب کنیم، حتی اگر این کار دیگران را معذب می‌کند.

همانند اغلب دختران کوچک آموختم که سرم را پایین نگه دارم، در مسیر بمانم، و کارم را تمام کنم. من شنل‌قرمزیِ کوچک بودم.

تیم زنانی که برای هدفی بزرگ‌تر متحد می‌شوند می‌توانند پی‌درپی به غیرممکن دست یابند.

زنان همیشه مجبور بوده‌اند خود را در مضامین ارائه‌شده از دیدگاه مردانه پیدا کنند. اکنون باید ورق را برگردانیم و به مردان فرصت دهیم تا خودشان را در مضامین ارائه‌شده از دیدگاهی زنانه پیدا کنند.

جهان باید ببیند که زنان ریسک‌پذیرند شکست‌های بزرگ می‌خورند و بر حقِ ماندن و ازنو شروع‌کردنِ خود اصرار می‌ورزند، دوباره و دوباره. قهرمان هرگز اجازه نمی‌دهد که شکست کوتاه‌مدت او را از بازی بلندمدت بیرون براند. زنی که تسلیم نمی‌شود هرگز نمی‌تواند بازنده باشد.

شکستِ دیروز به نیروی محرکه‌ای برای پیروزی فردا تبدیل می‌شود

اگر سخنی دارید، باید تأثیرگذار باشید. اگر با دیگران رابطه دارید، باید قلب‌ها را هدایت کنید. اگر جوانان را می‌شناسید، باید آینده‌ساز باشید. اگر امتیاز و برتری‌ای دارید، باید قدرت‌تان را با دیگران تقسیم کنید. اگر پولی دارید، باید حمایت کنید. اگر رأیی دارید، باید سیاستی را شکل دهید. اگر دردی دارید، باید با دیگران همدلی کنید. اگر آزادی دارید، باید برای افراد دیگر مبارزه کنید. اگر زنده‌اید، رهبرید.

برای آن‌چه دارید سپاسگزار باشید و آن‌چه شایستگی‌اش را دارید تقاضا کنید.

اگر پیرو قوانینی باشیم که همیشه دنبال کرده‌ایم، بازی به همان قاعده باقی خواهد ماند. شیوه‌های قدیمیِ تفکر برای ایجاد دنیای جدید هرگز کمکی به ما نخواهند کرد. قوانین قدیمی را کنار بگذارید و با قوانین جدید زندگی کنید