بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این عاشقانه‌های کوچک یک روز بزرگ می‌شوند | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب این عاشقانه‌های کوچک یک روز بزرگ می‌شوند اثر محسن حسین‌خانی

بریده‌هایی از کتاب این عاشقانه‌های کوچک یک روز بزرگ می‌شوند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۷ رأی
۲٫۹
(۷)
می‌روی که خوشبخت شوی و من حال کودکی را دارم که نخ بادبادکش پاره شد مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند یا برای برنگشتنش گریه
amid :)
می‌روی که خوشبخت شوی و من حال کودکی را دارم که نخ بادبادکش پاره شد مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند یا برای برنگشتنش گریه
Fa
بعد تو همه‌چیز از پشت پنجره اتفاق افتاد هیچ‌کس در این خانه را نزد حتی مرگ! سرنوشت سیاهی دارد کلاغی که خبر آمدن پرندگان دیگر را می‌دهد و خودش کوچ کردن بلد نیست
amid :)
تنهایی من سال‌هاست در پارکی نشسته که کلاغ‌هایش خبرپخش نمی‌کنند
amid :)
جنگ تو را به من نزدیک‌تر کرد شب‌ها با هر منوری که رد می‌شد برایت آرزویی می‌کردم و روزها پشت دوستت دارم‌هایت سنگر می‌گرفتم جنگ تو را به من نزدیک‌تر کرد آن‌قدر که برایت کشته شدم
amid :)
نقشه جغرافیا را قبول ندارم! هر جا که تو رفته‌ای دورترین نقطه‌ی دنیاست
Fa

حجم

۴۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد