میروی که خوشبخت شوی
و من
حال کودکی را دارم
که نخ بادبادکش پاره شد
مانده
برای اوج گرفتنش
ذوق کند
یا برای
برنگشتنش
گریه
amid :)
میروی که خوشبخت شوی
و من
حال کودکی را دارم
که نخ بادبادکش پاره شد
مانده
برای اوج گرفتنش
ذوق کند
یا برای
برنگشتنش
گریه
Fa
بعد تو
همهچیز از پشت پنجره
اتفاق افتاد
هیچکس در این خانه را نزد
حتی مرگ!
سرنوشت سیاهی دارد
کلاغی که
خبر آمدن پرندگان دیگر را میدهد و
خودش
کوچ کردن بلد نیست
amid :)
تنهایی من
سالهاست در پارکی نشسته
که کلاغهایش
خبرپخش نمیکنند
amid :)
جنگ تو را
به من نزدیکتر کرد
شبها با هر منوری که رد میشد
برایت آرزویی میکردم
و روزها
پشت دوستت دارمهایت سنگر میگرفتم
جنگ تو را به من نزدیکتر کرد
آنقدر که
برایت کشته شدم
amid :)
نقشه جغرافیا را قبول ندارم!
هر جا که تو رفتهای
دورترین نقطهی دنیاست
Fa