بریدههایی از کتاب خطاب به عشق
۳٫۶
(۸۷)
پیش تو هر طور که زندگی کنم بهترین است و دور از تو، بدترین.
Travis
نامهها هم مثل تلفن به مفهوم حرف خیانت میکنند
Travis
این احساس از من قویتر است.
Travis
تنها چیزی که تحمل این جدایی را ممکن میکند، این جدایی پر درد، اعتمادیست که از این پس به تو دارم. هر بار که دیگر نتوانم تاب بیاورم خودم را به تو میسپارم بی هیچ تردیدی، بی هیچ سؤالی.
Travis
منتظرم بمان همانطور که منتظرت میمانم.
Travis
این چه تقدیر نفرتانگیزی است که میان دو نفر که اینچنین همدیگر را دوست دارند و اینقدر به هم نزدیکند، این فاصلۀ بیانتها را گذاشته که هرگز نمیتوان مطمئن بود که پر میشود؟
Travis
تو را برای همیشه میخواهم. بله، همیشه، و نه که بگویند "اگر..." یا "شاید..." یا "بهشرط اینکه...".
Travis
حتی آن موقع که بیشتر از همیشه از تو متنفر بودم، حس قدرشناسی بینهایتم به تو از بین نرفت.
Travis
کیست که به خودش وعدۀ یک زندگی فوقالعاده نداده باشد و بتواند زندگی کند؟
Travis
کاش فقط دستهایت روی شانههایم بود...
Travis
تا هر وقت بخواهی و هرچه هم بین ما اتفاق بیفتد تو تنها نخواهی بود. شاهنشین قلبم همیشه از آن تو و همراه تو خواهد بود.
Travis
نمیتوانم به تو بگویم خداحافظ. این کار جدایی میآورد و من نمیخواهم هیچ وقت این اتفاق بیفتد.
Travis
با توقع زیادی از زندگی، زندگی را خراب نکنیم. زندگیای که شاید... پوچ است، نیست؟
Travis
من این نگاه روشنی را که به آن تظاهر میکردی دوست ندارم. آدم که حساس باشد تمایل دارد آنچه را که مأیوسش میکند بینش بنامد و آنچه را که به دردش نمیخورد واقعیت. این بینش اما بهاندازۀ سایر چیزها کور است. فقط یک روشنبینی وجود دارد: پی خوشبختی رفتن.
مهتاب
من چقدر خوشبختم ماریا! آیا ممکن است؟ آنچه در وجودم پر میزند از جنس شادیِ دلدادگیست. اما در عین حال تلخی رفتنت را میچِشَم. غم چشمهایت را، وقتِ وداع. واقعیت این است که طعم با تو بودن طعمیست بین اضطراب و خوشبختی.
مهتاب
دلم میخواهد خوشحال باشی. تو هرگز زیباتر از آن شبی نبودی که گفتی خوشحالی (یادت میآید؟ با آن خانم، دوستت). بهشکلهای زیادی دوستت دارم اما بیش از همه اینطور: با چهرهای شاد و پر از برق زندگی که همیشه مرا زیر و زبر میکند
fati.rshd
آلبر کامو به ماریا کاسارس
۲۵ دسامبر ۱۹۴۹
نوئلت مبارک دورا! چون که شادی در دل آنها که همدیگر را دوست دارند ممکن است تا مدتی در تنهایی و خاموشی بماند (امروز روز میلاد است. عید پاک، روز رستاخیز است).
hedgehog
آلبر کامو به ماریا کاسارس
ساعت ۱۲، جمعه، ۲۳ دسامبر ۱۹۴۹
دورا
خوش آمدی عزیزم. علیرغم همه چیز نوئل مبارک، چون این خود خوشبختی است، تنها واقعیتِ موجود، که تو داری برمیگردی. الآن هر چقدر که میتوانی، استراحت کن. دیگر این جداییهای طولانی و سخت را آغاز نخواهیم کرد. فردا به دیدنت میآیم. مدتی کوتاه صبح و بعدازظهر بیشتر. عشق من، از نوشتن اینها خوشی بزرگی در من شکل میگیرد. بوسیدنت را از همین الآن آغاز میکنم.
hedgehog
آلبر کامو به ماریا کاسارس
ساعت ۱۹، ۲۰ دسامبر ۱۹۴۹
این نامه فقط بهرسم استقبال از تو است، برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو روزیست که تمام نمیشود، شهریست بدون باغ، زمینیست بی آسمان... و برای اینکه به تو بگوید هرگز هیچ چیز ما را از هم جدا نخواهد کرد در این دنیا، به هم گره خوردهایم. شب خوش زندگی! قلبت را میبوسم.
hedgehog
من الآن دیوانۀ آرامی هستم، کسی که باعث نگرانی هیچکس نمیشود. دیوانه هستم و فقط یک چیز میتواند از آن بیرونم بکشد و آن هم احساس عشق توست، نه دانستن آن. البته میدانم که تو مرا دوست داری وگرنه به چه دلیلی این زندگی تحملناپذیر را با این جنبههایش پذیرفتهای؟ من فقط نیاز دارم این عشق را که به آن آگاهم احساس کنم. و آن را در نامهات احساس کردم و قلبم که داشت سال میخورد و میخشکید در رنج، حالا بیدار شده و شروع به دوست داشتن کرده انگار که در شکوفه نشسته باشد. ممنونم، ممنونم از تو عزیزم، از تو عزیزکم، مهربانم. تا همیشه دوستت دارم و کنار تو شبزندهداری خواهم کرد. فقط امیدوارم هرچه زودتر سلامتیام را بازیابم، نیرو و سرزندگیام را. الآن انگار بهاندازۀ نم اسفنجی خون در رگهایم دارم و بهاندازهٔ پنبه گوشت به تنم مانده است. شجاع باش و صبور باش، عشق زیبای من. به دوست داشتنم ادامه بده همانطور که این کار را میکنی. منتظرت هستم و مدام به تو فکر میکنم.
hedgehog
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۳۰%
تومان