بریدههایی از کتاب خطاب به عشق
۳٫۶
(۸۷)
امروز صبح کمی کار کردم و بعدازظهر اصلاً. انگار انرژی نداشتم و کارهایم را از یاد برده بودم. ساعتها و روزها و هفتهها چنان است که گویی آدم را لای دست و پنجهاش میکُشد. تو هم خودت با این حال آشنایی. مدتهاست که میدانم این اوقاتی که از همه چیز روگردانم خطرناکترین اوقات روحیام است. اوقاتی که میخواهم فرار کنم و در دوردستها زندگی کنم، دور از هر کس و هر چیز که شاید بتواند به دادم برسد. این حالتم بهخاطر این است که میخواهم بیایم پیش تو. اگر تو اینجا بودی همه چیز آسانتر میشد.
کاربر ۱۹۸۵۷۸۴
تا امروز بهترین خصوصیاتم را دیدهای و دوست داشتهای. شاید این اسمش دوست داشتن نباشد. شاید دوست داشتنت واقعی نباشد مگر وقتی که مرا با تمام ضعفها و خطاهایم دوست بداری. اما تا کی؟ سخت شکوهمند اما هولناک است که باید یکدیگر را وقت مخاطره و تردید هم دوست بداریم، در قعر دنیایی که فرو میپاشد و در تاریخی که زندگی انسان پشیزی نمیارزد.
کاربر ۱۹۸۵۷۸۴
بهنظرم بد نباشد که نگاهی به آشفتگی ناجور ذهنم بیندازم. این غمگینم میکند که هرگز فراغت و فراست و ارادۀ محکمی را که برای سر و سامان دادن به درونم لازم است نیابم. این فکر آزارم میدهد که همانطور که لاعلاج به دنیا آمدهام، ناتمام از دنیا بروم.
کاربر ۱۹۸۵۷۸۴
"روزی خواهد رسید که با وجودِ تمام رنجها، سبکبال و سرخوش و صادق خواهیم بود."
Mary gholami
مراقب من باش، مراقب ما باش، منتظر ما باش، و مدام به خودت بگو که من هر شب میبوسمت، همانطور که در روزهای خوشبختیمان میبوسیدمت، با تمام عشق و تمام محبتم.
کاربر ۵۲۱۶۵۶۲
چیزی هست که فقط مالِ ماست و جایی که همیشه بیمرارت به تو بپیوندم. اوقاتی هست که حرف نمیزنم و آن موقع است که به من شک میکنی. اما اینها مهم نیست. قلبم آکنده از توست. خداحافظ، عزیزم. ممنونم بابتِ این حرفها که این همه دلشادم کرد. ممنونم از او که دوستم دارد و دوستش دارم. با تمام توانم میبوسمت.
کاربر ۶۶۷۵۳۹۱
اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛ اما چه طاقتی؟ در بطن اندوه، در برهوت دل.
Mary gholami
زندگی چهرهای ندارد بهجز چهرۀ تو. دستت را میگیرم، سخت محکم، در تمام آن مدت.
Mary gholami
بزرگترین خوشی، توانایی ستایش کسیست که دوستش داریم
Mary gholami
در وجود هر کس تنهاییای هست که هیچکس نمیتواند به آن دست یابد.
Mary gholami
من هرگز در زندگی بهاندازهٔ الآن که خودم را بهتمامی به تو سپردهام، احساس امنیت نکردهام.
Mary gholami
آی عشق من، کاش میدانستی چقدر داشتنت خوب است!
Mary gholami
من تو را برگزیدهام، و فقط تو را. و پیش تو هر طور که زندگی کنم بهترین است و دور از تو، بدترین.
Mary gholami
من اما فقط یک آرامش را متصورم: ما دو تن خوابیده با نگاهی که رد و بدل میکنیم و من دیگر میهنی ندارم، مگر تو.
Mary gholami
عشقم به تو پر از فریاد است. این زندگی واقعی من است و بیرون از آن فقط مردهای متحرکم من.
Mary gholami
میدانم که زندگی واقعی دو ماه دیگر آغاز خواهد شد، وقتی که دهانت را میبوسم.
Mary gholami
وقتی از نو دستهایت را روی شانههایم داشته باشم، یک بار هم که شده حقم را از زندگی گرفتهام.
Mary gholami
دریا رو در روی توست. نگاه کن که چه سنگین است، چه فشرده، چه غنی، چه قوی. نگاه کن چطور زندگی میکند: از فرطِ زور و نیرو، مخوف است. فکر کن که من، با تو، شبیه او میشوم. فکر کن که وقتی از عشق تو در اطمینانم، دیگر هرگز به دریا غبطه نمیخورم که اینقدر زیباست
Mary gholami
او خوشبختی و بدبختی را با شدتی یکسان زندگی میکند، تمام و کمال و تا ژرفنا تسلیم آن میشود.
معشوقه ی گالوآ
حضورت، خودت، تنت، دستهایت، صورت زیبایت، خندههایت، چشمان بینظیر براقت، صدایت، بودنت در کنارم، سرت بر گردنم، بازوانت دورم، این تمام چیزی است که الآن به آن نیاز دارم.
Mary gholami
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۳۰%
تومان